لغات
نعق : با عين و غين ، فرياد زد فحص المطر التّراب : باران خاك را زير و رو كرد ، فحص : كاوش كوفان : يكى از نامهاى كوفه است ضروس : شتر ماده بدخو كه دوشنده شيرش را مىگزد فغرت فاغرته : دهانش سخت گشوده است ، با آوردن فاعل از لفظ فعل معنا تأكيد شده است .
يسنّي : آسان مىگرداند ضواحى : اطراف شهر كه ديده مىشود .
عقب : با قاف مكسور ، پاشنه پا