أ تأمرونّى أطلب النّصر بالجور ،
اين سخن پاسخ كسى است كه از امام ( ع ) خواسته است تقسيم بالسويّه را ترك كند و عدّهاى را برترى دهد ، گويى گفته است كه اگر آنان را برترى دهى با دل و جان تو را همراهى و يارى خواهند كرد ، و آن حضرت به او اين پاسخ را داده است و مراد از جور عدول از راه خداوند است ، به سبب برترى دادن بعضى از مسلمانان بر بعضى ديگر ، زيرا اين عمل خلاف سنّت پيامبر اكرم ( ص ) مىباشد ،
[ 240 ]
سپس سوگند ياد مىكند كه هرگز دست به چنين كارى نخواهد زد ، چه اگر اين مال از آن خود او بود ، عدالت اقتضا داشت كه آن را بطور برابر ميان مردم قسمت كند ، چه رسد كه از آن خدا و مردم است . دليل عمل مذكور اين است كه مساوات همان عدل و قسطى است كه به وسيله آن مىتوان نفوس را از هر سو براى يارى حقّ گرد آورد ، و اراده آنها را براى مقاومت در برابر دشمن همآهنگ ساخت ، در حالى كه تبعيض مستلزم دلشكستگى محرومان است كه تعداد آنها بيشتر و جمعيّت آنها انبوهتر است ، و اگر اين مال تعلّق به خود او داشت ، با اين كه به مقتضاى طبع بشرى كه مايل به تبعيض و ترجيح يكى بر ديگرى است ،
رعايت مساوات مىكرد ، پس در مالى كه تعلّق به خداوندى دارد كه نسبت خلق به او برابر و يكسان است ، و خداوند حقّ آنان را در آن برابر منظور داشته ، چگونه ممكن بود رعايت تساوى نكند ؟ امام ( ع ) با اين سخن اميد آنان را به اين كه امتيازات گذشته آنها را منظور و عطايا را نابرابر تقسيم كند قطع كرده است ، سپس هشدار مىدهد به اين كه بذل مال به غير مستحقّ ، و صرف آن در راهى جز آنچه خداوند دستور داده كارى زشت و نارواست ، و مراد از غير أهله كسانى هستند كه دادن مال به آنها مقرّر نشده است ، و منظور از غير وجهه در راهى كه شارع دستور داده آن را صرف نكند ، و به مفاسد اين عمل نيز اشاره فرموده است ، به اين طريق كه بذل مال به غير مستحقّ تبذير ( ولخرجى ) و صرف آن در راهى جز آنچه خداوند دستور داده ، اسراف ( زياده روى ) است ، و مىدانيم كه اسراف و تبذير يكى از دو طرف افراط و تفريط ، صفت پسنديده سخاوتند كه زشت و مذمومند .