ترجمه
« براى به دست آوردن چيزهايى كه شيطان را از ما براند ، و دور كند ، از او يارى مىطلبيم ، و براى مصونيّت از افتادن در دام نيرنگهايش از او درخواست كمك مىكنيم ، گواهى مىدهم كه جز خداوند يكتا هيچ معبودى وجود ندارد ،
و شهادت مىدهم كه محمّد ( ص ) بنده و فرستاده و برگزيده و پسنديده اوست ،
برترى و بزرگوارى او را مانندى نيست ، و فقدان او را جبرانى نمىباشد ، شهرها به مقدم وجود او روشن گشت پس از آن كه ضلالتى پر از تيرگى آنها را فرا گرفته ، و نادانى بر همگى چيره گشته ، و درشتخويى و ددمنشى بر همگى غلبه يافته بود ، مردم حرام را حلال مىشمردند ، و دانشمند را خوار مىداشتند ، در دورانى كه پيامبران نبودند مىزيستند ، و بر آيين كفر و بىدينى مىمردند .
اكنون اى مردم عرب شما هدف تير بلاهايى هستيد كه وقوع آنها نزديك شده است ، از مستيهاى نعمت بپرهيزيد و از سختيهاى كيفر بر حذر باشيد ، در گرد و غبار شبهه ، و كژى و ناهموارى فتنه ، هنگامى كه اندرون آن
[ 406 ]
آشكار ، و پنهان آن نمودار ، و محورش بر پا مىشود ، و آسيايش به گردش در مىآيد تأمّل و درنگ كنيد ، اين فتنه اندك اندك و در پنهانى آغاز ، و به رسوايى بزرگ آشكارى منتهى مىشود ، سرعت رشد و فزايش آن مانند رشد جوانان ، و آثار آن همچون اثر ضربه سنگ سخت بر پيكر انسان است ، اين فتنه را ستمگران در دورانها براى يكديگر به ارث مىگذارند ، نخستين آنان رهبر واپسين ، و واپسين آنها رهبر نخستين است ، آنان براى به دست آوردن دنياى پست بر يكديگر سبقت مىجويند ، و بر سر مردارى گنديده مانند سگان به جان هم مىافتند ، و ديرى نمىگذرد كه پيرو از رهبر ، و پيشوا از پيرو بيزارى مىجويد ، و با خشم و كين از يكديگر جدا مىشوند ، و به هنگام ديدار ،
همديگر را لعنت مىكنند .
پس از اين ، فتنهاى تكان دهنده و شكننده و پر شتاب آغاز مىشود كه بر اثر آن دلهايى كه از ثبات و استقامت برخوردار بوده ، دچار كژى و انحراف مىشود ، و مردانى كه در طريق درستى و راستى گام بر مىداشتند ، به گمراهى مىافتند ، به هنگام هجوم اين فتنه ، خواستهاى مردم جوراجور و ناهماهنگ مىشود ، و در موقع ظهور آن ، افكار ، پريشان و درهم و برهم مىگردد ، هر كس در برابر آن مقاومت كند پشت او را مىشكند ، و هر كس در راه سركوب آن بكوشد لگد كوب مىشود ، در اين آشوب ، مردم مانند خران وحشى در رمه يكديگر را به دندان مىگزند ، و رشته نجات بخش الهى لرزان شده از هم مىگسلد ، و چهره حقيقت پوشيده مىگردد ، حكمت و دانش از ميان مىرود ، و ستمگران مدّعى آن شده از آن سخن مىگويند ، اسب اين فتنه بيابان نشينان را با حلقه لگام خود مىكوبد ، و با ضرب سينهاش آنها را له مىكند ، افراد در غبار آن ناپديد مىشوند ، و سواران در راه آن نابود مىگردند ، اين فتنه از قضاى آسمانى با تلخى فرا مىرسد ، و خونهاى تازه و پاكيزه را مىريزد ، و در ستون دين رخنه پديد مىآورد ، و يقين را از دلها مىزدايد ، خردمندان دور انديش از آن مىگريزند ، و پليد مردان به تدبير امور آن مىپردازند ، اين فتنهاى پر رعد و برق است ، و براى رسانيدن فشار و سختى ، دامن خود را بالا زده است ، در اين فتنه
[ 407 ]
پيوند خويشاوندى بريده ، و از اسلام جدايى حاصل مىشود ، تندرست از آن بيمار و كوچ كننده از آن مقيم است . »