فرموده است : فلو رميت ببصر قلبك .
اين جمله استعاره لطيفى است ، يعنى اگر با ديده بصيرت بنگرى ، و در معناى آنچه از لذّتها و خوشيهاى بهشت برايت تعريف و توصيف مىشود بينديشى ، بهرهها و خوشيهاى دنيا را هر چه هم زيبا و شگرف باشد ، با كاميابيها و لذّتهاى بهشت در خور مقايسه و برابرى نديده ، و در ميان آنها جز نيستى كه زاييده وهم و خيال است نمىيابى ، و در اين هنگام مىبينى كه نفس تو از دنيا بيزار ، و از متاع آن و آنچه در آن خوشى و لذّت شمرده مىشود روگردان است ، و انديشهات سرتاسر متوجّه به هم خوردن برگها و خم شدن شاخههاى پربار درختان بهشت است ، پس از اين امام ( ع ) به گونهاى درختان و نهرها و جويبارهاى بهشت و ديگر چيزهايى كه آنها را بر شمرده توصيف مىكند كه رساتر و گوياتر از آن
[ 570 ]
ممكن نيست .
اينك باغهاى محسوس دنيا در پيش روى ماست ، اگر از قواعد تأويل و حقايق الفاظ عرب و مجازات و استعارات و تشبيهات و تمثيلات و ديگر صنايع علم بيان كه در آغاز اين كتاب شرح داده شده آگاهى و از درك علوم الهى بهرهاى داشته باشى مىتوانى همين بهشت محسوس را نمونه و نردبانى براى شناخت و درك بهشت معقول و لذايذ آن قرار دهى ، مثلا درختان بهشت را استعاره براى فرشتگان آسمانها بدانى و به هم خوردن برگهاى آنها ترشيح اين استعاره باشد و تپّههاى مشك براى معارف و كمالاتى كه از سوى پروردگار بخشنده به آنان عطا شده و در آنها فرو رفته ، و براى آنها آفريده شدهاند و مانند درختان كه بر پشتهها مىرويند از آنها به وجود آمدهاند استعاره باشد ، همچنين واژه انهار ( رودها ) براى آن دسته از فرشتگان كه از تعلّق به اجرام فلكى مجرّدند ، و مانند نهرها كه مبدأ حيات و سبب بقاى درختانند ، به منزله اصول و مبادى فرشتگان آسمانى مىباشند ، استعاره مىباشد ، و مرواريد تازه و ثمراتى كه ذكر شده استعاره براى علوم و كمالاتى مىباشد كه از اين ارواح عاليه بر نفوس مستعدّ بىهيچ مضايقه افاضه مىشود ، و اين علوم و معارف همان ثمرات و ميوههايى مىباشد كه هر كدام بر طبق ميل خواهنده و بر حسب استعداد چيننده در دسترس او قرار مىگيرد .
بايد گفته شود كه نيروى بلند پرواز خيال از عبارات مذكور و اشياى محسوسى كه در خلال آنها نام برده شده افاضات مذكور را نقل و برداشت مىكند و هر كس به مقتضاى ميل و رغبت خود صورت آنچه را كه مرغوب و مطلوب اوست به آنها مىپوشاند ، از اين رو در بهشت آنچه دل مىخواهد و چشم از آن لذّت مىبرد موجود است ، و هر كس شايستگى چيزى را دارد به محض اراده براى او حاضر مىگردد . همچنين واژه عسل و خمر براى افاضاتى كه مورد رغبت و موجب لذّت نفس است استعاره شده ، و ذكر اينها براى اين است كه برخى نفوس كه به
[ 571 ]
اين گونه آشاميدنيها رغبت دارند آن مشروبات بهشتى را شبيه اينها انگاشته و آن را به صورتى كه دلخواه آنان است تصوّر كنند .