فرموده است : لو كان الأعمى . . . يستيقظ .
اين گفتار اشاره به اين است كه : اينان نادانانى هستند كه چشم بصيرت ندارند تا علوم و معارفى را كه آن حضرت در دسترس آنها مىگذارد بنگرند ، و غفلت زدگانى هستند كه با همه مواعظ و پند و اندرزها كه به آنها مىدهد از خواب غفلت و بىخبرى بيدار نمىشوند ، واژه أعمى ( كور ) و نائم ( خوابيده ) هر دو استعارهاند ، و مراد از واژه قوم در جمله و أقرب بقوم مردم شام است و اين كه به صيغه تعجّب آمده براى شدّت خدانشناسى و بىبهره بودن آنها از معرفت الهى است ، زيرا در اين راه رهبر آنها معاويه و آموزگارشان ابن نابغه يعنى عمرو بن عاص است ، و او كه سر دسته منافقان و خيانتكاران و فريبكاران است سردمدار آنهاست پيداست هنگامى كه در راه جهل و انحراف ، رهبر و آموزگار آنان اين دو مرد باشند پيروان آنها تا چه حدّ از خداوند دور و از شناخت او محرومند .
بايد دانست كه أقرب صيغه تعجّب است ، و قائدهم معاوية جمله اسميّه است و چون صفت قوم است محلا مجرور است ، ميان صفت و موصوف جار و مجرور فاصله شده كه خالى از اشكال است ، چنان كه خداوند متعال فرموده است :
« و مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَ مِنْ أهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى الْنِّفَاقِ [ 4 ] » جمله مردوا صفت منافقون و محلاّ مرفوع است و جار و مجرور من أهل المدينة ميان صفت و موصوف فاصله شده است ، بديهى است غرض از ذكر مردم شام و توصيف احوال آنها ايجاد نفرت و بيزارى از آنهاست .
[ 4 ] سورة توبة ( 9 ) آيه ( 101 ) يعنى : و برخى از اعراب باديه نشينى كه در اطراف شمايند منافقند و گروهى از مردم مدينه سخت به نفاق پايبندند .
[ 693 ]