ترجمه
« سزاوار است كسانى كه از گناه دورى گزيده و خداوند آنان را از آلودگى به آن مصون داشته است ، به گنهكاران و اهل معصيت ترحّم كنند ، و سپاس خداوند بر آنها غالب ، و مانع آن باشد كه به عيبجويى از آنان بپردازند ،
چگونه است حال غيبت كنندهاى كه عيب برادر غايبش را بازگو مىكند ، و بر گناهى كه دامنگير او شده به سرزنش وى مىپردازد . آيا به ياد نمىآورد كه خداوند گناهانى را از او پوشيده است كه بسيار بزرگتر از گناهى است كه
[ 325 ]
برادر خود را بدان سرزنش كرده است ؟ و چگونه او را بر گناهى نكوهش مىكند كه خودش همانند آن را به جا آورده است ، و اگر او همان گناه را به جا نياورده ، خدا را به طرق ديگرى معصيت كرده كه از گناه برادرش بزرگتر بوده است ، سوگند به خدا كه اگر هم گناه بزرگى را مرتكب نشده ، و عصيان او اندك و كوچك باشد ، همين جرأت و گستاخى او بر بازگويى عيب مردم ،
گناهى بس بزرگتر است .
اى بنده خدا در عيبجويى و نكوهش گناه هيچ كس شتاب مكن ، شايد خداوند گناه او را آمرزيده باشد ، و بر نفس خويش از گناه كوچك خود ايمن مباش ، شايد بر آن كيفر و مجازات شوى ، بنابراين هر كدام از شما به خاطر عيبى كه در خود مىبيند از ذكر عيبى كه در ديگرى سراغ دارد باز ايستد ، و شكر اين نعمت كه خداوند او را بدان عيب دچار نساخته او را از توجّه به كسى كه بدان گرفتار است باز دارد . »