شرح
امام ( ع ) در اين بخش از خطبه ، سخن را به يادآورى مردم از مقام و منزلتى كه خداوند در پرتو دين مبين اسلام و هدايت نور ايمان ، آنان را بدان گرامى داشته ،
آغاز فرموده است ، و درباره اهميّت و اثرات اين موهبت مىفرمايد كه حرمت اين منزلت حتّى كنيزكان و همسايگان شما را اگر چه مسلمان نيستند فرا گرفته است ،
و كسانى كه شما بر آنها هيچ برترى نداريد و شما را بر آنها حقّى و منّتى نيست به شما احترام مىگذارند و بزرگتان مىشمارند ، و آنانى كه از قدرت شما باك ندارند از شما مىترسند ، و پيداست كه همه اينها به سبب اسلام و هدايت ايمان است ،
كه خداوند به آنها بخشيده است .
امام ( ع ) پس از آن كه نعمتها و موهبتهاى خداوند را درباره آنها ياد آورى
[ 63 ]
مىفرمايد ، گفتار خود را با سرزنش و نكوهش آنها كه در اداى حقوق واجب آلهى كوتاهى مىكنند ادامه مىدهد ، و به اعمال آنها كه موجب كفران نعمتهاى اوست اشاره مىفرمايد ، و اين كفران و ناسپاسى عبارت از اين است كه آنان مىبينند حدود آلهى شكسته و پيمانهاى او نقض مىشود اما سكوت مىكنند ، و خشمناك نمىشوند و چنان مىنمايد كه به اين كارها خشنودند ، منظور امام ( ع ) اعمال زشت و مظالم ستم پيشگان و خروج خوارج و ديگر منكراتى است كه مردم شام و ديگران مرتكب مىشوند ، براى اين كه مردم شام با فرمان خداوند مخالفت كرده ، و بيعت امام ( ع ) را كه عهدى از عهود آلهى است شكستهاند ، و سكوت در برابر اين امور با وجود قدرت در رفع اين مظالم و ردّ اين اعمال ، و امكان جهاد با ستمكاران ، خود عمل زشت و منكرى است كه اينها مرتكب مىشوند ، و واو در جمله و أنتم . . . براى حال آمده است يعنى : در حالى كه شما ننگ مىدانيد پيمان پدرانتان شكسته شود به طريق اولى بر شما لازم است كه شكستن پيمانهاى آلهى و نقض عهود او را ننگ بشماريد ، سپس سستى و كوتاهى آنها را در كارهايى كه خداوند اجراى آنها را بر آنان واجب فرموده و آنها را متصّدى سامان دادن به امور دين و واسطه تبليغ اسلام قرار داده ، و از اين راه به آنان سلطه بر ديگران بخشيده يادآورى مىكند و آنها را سرزنش و توبيخ مىفرمايد كه مقام خود را در اسلام به ستمكاران سپردهاند ، و منظور از ستمكاران در اين جا معاوية و گروه اوست ، و مقصود از تمكين ستمكاران ، خوددارى از سركوب آنان و سپردن زمام امور به دست آنهاست ، واژه أزمّه ( جمع زمام مهار يا افسار ) استعاره است ، و مراد از امورى كه به دست ستمكاران سپردهاند امور شهرها و ممالك اسلام است ، كه بر اثر كوتاهى و سستى آنها در جهاد و پيكار ، همگى اين وقايع و حوادث به وجود آمده است ، منظور از اين كه ستمكاران به شبهات عمل مىكنند اين است كه اعمال آنها مطابق با اوهام فاسد و نظريّات باطلى است كه آنها را در كارهاى خود حجّت و دليل قرار مىدهند ، و مراد از سير در شهوات اين است كه ستمكاران
[ 64 ]
اوقات خود را به فرو رفتن در شهوات و ارضاى خواهشهاى نفسانى خويش مىگذرانند .