شرح
امام ( ع ) قرآن كريم را از ديدگاههاى مختلف به صفات متضادّى توصيف فرموده است ، مانند آمر ( امر كننده ) و زاجر ( نهى كننده ) و اطلاق اين دو بر قرآن بر سبيل مجاز و از باب گذاشتن نام سبب بر مسبّب است ، زيرا امر و نهى كننده خداوند است ، همچنين قرآن را صامت ( خاموش ) و ناطق ( گوينده ) خوانده ، و اطلاق واژه ناطق بر قرآن به طريق مجاز است ، زيرا ناطق خداوند است كه به زبان قرآن سخن مىگويد و اين اطلاق از باب گذاشتن نام متعلّق بر متعلّق است .
اين كه فرموده است قرآن حجّت خدا بر خلق است براى اين است كه مشتمل بر وعد وعيد ، و بيانگر غرض خداوند از آفرينش انسان و آنچه از او خواسته است مىباشد و نيز رفع عذر و اتمام حجّت است چنان كه قرآن مىفرمايد : « أنْ تَقُوْلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِيْنَ [ 7 ] » همچنين براى اين است كه قرآن خلاصهاى است از آنچه پيامبر ( ص ) براى تبليغ آن برانگيخته شده است ، و خداوند پيامبران را بشارت آورنده و بيم دهنده مبعوث فرموده تا براى مردم پس از فرستادن پيامبران حجّت و بهانهاى باقى نباشد ، ديگر اين كه قرآن قويترين معجزهاى است كه پيامبر اكرم ( ص ) براى صدق نبوّت خود در برابر مردم به آن استدلال كرده و حجّت قرار داده است .