11 امام ( ع ) پس از آن كه از بدگويى دنيا و بر شمردن زشتيهاى آن ،
و بر حذر داشتن مردم از دلبستگى به آن ، فراغت يافته ، با سرزنش از شنوندگان خود پرسيده است ، چگونه اين دنيا را با همه اين زشتيها و بديها برگزيده ، و به آن اطمينان كردهايد و بر آن حرص مىورزيد ؟ سپس دوباره بطور فشرده ، به نكوهش آن پرداخته و فرموده است : دنيا براى كسى كه به آن بد گمان نيست بد خانهاى است ، يعنى : دنيا براى شخصى كه با آن عقد دوستى و همدمى بندد و آن را هدف و مقصود اصلى خود قرار دهد ، و به آن اعتماد كند ، دوستى زشت و خانهاى
[ 5 ] در برخى نسخ به جاى فوادح « قوادح » آمده است كه به معناى كرمهايى است كه در درخت يا دندان پيدا مىشود . ( مترجم )
[ 155 ]
بد است ، زيرا مايه هلاكت او در آخرت خواهد بود ، امّا براى كسى كه نسبت به آن بد گمان است ، و خود را از فريب و نيرنگ آن در امان نمىبيند و پيوسته از آن در بيم و هراس ، و براى آخرت خود كار مىكند ، خانهاى خوب و دلپسند مىباشد زيرا وسيله سعادت او در آخرت است .
امام ( ع ) پس از آن به مردم دستور مىدهد ، بر طبق يقين و آگاهى كه بر ترك و جدايى دنيا دارند ، عمل كنند ، زيرا آنچه باعث كار نكردن براى آخرت مىشود ، اشتغال به دنيا و سرگرم شدن به آن است ، ليكن كسى كه داناست به اين كه جدائى از دنيا حتمى است و مىداند چه عذابهاى دردناكى براى آنهايى كه كار آخرت را نكردهاند ، آماده شده است توجّه به اين حقيقت او را از دنيا روگردان و به كار و كوشش در جهت تحصيل ثوابهاى اخروى وا مىدارد ، سپس امام ( ع ) براى مزيد تنبّه آنها اوضاع گذشتگان را يادآورى مىفرمايد كه چگونه پس از رفتن از دنيا احوال آنها دگرگون گشته ، و آنچه را مايه انس و الفت زندگان ، و از عادات و لوازم استراحت آنان بوده از دست دادهاند ، زيرا از جمله عادات و رسوم آنها بوده كه اگر سوار مىشدند ، آنها را راكبان ( سوارگان ) مىگفتند ، و اگر در جايى فرود مىآمدند آنها را ضيفان ( ميهمانان ) مىناميدند ، و اگر همسايه كسى مىشدند دعوت او را اجابت و از وى دفع ستم مىكردند و اگر باران براى آنها مىآمد شادمان مىشدند ، و اگر دچار خشكسالى مىشدند نوميد مىگشتند ، همچنين اگر نزديك و خويشاوند بودند به ديدار يكديگر مىشتافتند ،
و در برابر كينهتوزيها بردبارى مىكردند ، و در مقابل حسد ورزيها ناآگاهى نشان مىدادند ، هم مىترسيدند و هم اميدوار بودند ، امّا سرانجام همه اين صفات از آنها گرفته شده و به آنچه ضدّ اين صفات است شناخته شدهاند .