شرح
امام ( ع ) در اين خطبه نخست ياران خود را از اين كه در جنگ با دشمن سنگرهاى خود را رها كردند به سختى سرزنش مىفرمايد و سپس آنان را پرهيز مىدهد ، و تشويق مىكند كه ديگر از جنگ نگريزند و پايگاههاى خود را رها نكنند ، چنان كه ضمن جملات و قد رأيت . . . تا أهل الشّام آمده است ، يعنى :
شكست و گريز شما را از آنها ديدم ، و مشاهده كردم كه اوباش اهل شام بر شما پيروز شدند ، با اين كه شما اهل شرف و بزرگان عرب هستيد ، واژه يافيخ را براى آنها استعاره آورده است ، زيرا آنها در شرافت و بلندى رتبه نسبت به ديگر عربها مانند نسبت مهمّترين قسمت مغز به ديگر اعضاى بدن بودند ، همچنين واژه أنف و سنام استعاره مىباشد ، و وجه مشابهت اين است كه همان گونه كه بينى بر ديگر اعضاى بدن تقدّم و برترى دارد ، و زيبايى رخسار بيش از اعضاى ديگر صورت بدان وابسته است ، آنان نيز بر ديگر اعراب شرف و تقدّم دارند ، همچنين بلندى مقام آنها به كوهان شتر تشبيه شده كه بر ديگر اعضاى آن بلندى و برترى دارد ،
امام ( ع ) پس از نكوهش و ياد آورى اين عمل آنان ، به ذكر غلبه و تفوقى كه در پايان كار به دست آوردند مىپردازد كه توانستند به همانگونه كه دشمن ، آنان را هزيمت داده بود او را منهزم كنند و همانطور كه آنان را از سنگرهاى خود رانده بود ، او را از مواضع خويش برانند ، و وى را با نيزه و شمشير از پاى درآورند و آن چنان شكستى نصيب لشكريان دشمن كنند كه اوّليها بر روى آخريها در افتند ، و
[ 67 ]
اين تذكار امام ( ع ) براى اين است كه بر اين دليرى پايدار بمانند و در اين گونه موارد استوار و پا بر جا باشند ، آن حضرت اين پايمردى و پيروزى آنها را درمانى براى دردهاى سينه خود شمرده ، و با به كار بردن واژه وحاوح به اندوه و دلتنگى خود ، به سبب شكست ياران خويش و پيروزى دشمنان اشاره فرموده ، و هزيمت لشكريان دشمن را در پايان كار كه در هنگام فرار بر روى هم در مىافتادند ، به شتران تشنهاى كه در كنار آبشخور گرد آمده و پيش از اين كه آب بنوشند آنها را از آن جا برانند و با زدن تير آنها را از آن محلّ دور كنند و مانع آب نوشيدن آنها شوند ، تشبيه فرموده است ، زيرا چنين احوالى باعث مىشود كه شتران از شدّت فرار به پشت يكديگر سوار شده بر روى هم درافتند .
[ 68 ]