فرموده است : و انتظرنا الغير انتظار المجدب المطر .
اين عبارت اشاره به انتظار آن حضرت درباره انتقال خلافت به اوست ، و مراد از غير تغيير احوال و دگرگونيهاى روزگار است .
اگر گفته شود : مگر نه آن حضرت دنيا را طلاق داده و از آن دورى مىگزيد ،
و اين سخن با سه طلاقه كردن دنيا چگونه سازگار است ؟
پاسخ اين است كه آن بزرگوار دنيا را از آن رو كه پست و زبون است طلاق داده و به لذّات آن پشت پا زده است ، امّا دنيايى را كه با دفع منكرات ، و اظهار عدل و داد ، و بر پا داشتن عمود دين و حراست از آن موجب عمران آخرت گردد ، طلاق نگفته ، و اگر مطالبه خلافت كند براى همين منظور است . چنان كه پيش از اين در شرح گفتار آن حضرت در ذى قار به ابن عبّاس در هنگامى كه به نعلين خود وصله مىزد توضيح داده شد . امام ( ع ) طىّ عبارت مذكور انتظار خود را براى پديد آمدن
[ 431 ]
دگرگونى در اوضاع ، به انتظار قحطى زدهاى كه چشم به راه باران دارد تشبيه فرموده است ، وجه مشابهت ، شدّت توقّع و انتظار است ، و ممكن است در اين مناسبت لواحق هر دو امر مورد انتظار نيز در نظر گرفته شود ، زيرا آنچه آن بزرگوار از دگرگونى اوضاع و انتقال خلافت به خود مىخواهد ، گسترش عدالت ، و استقرار حقّ در محلّ خود مىباشد ، و اين شبيه است به ريزش باران به سرزمين قحطى زده كه موجب پديد آمدن خيرات و بركات مىباشد . پس از اين امام ( ع ) به بيان حال ائمّه هدى ( ع ) و شرح مقام و موقعيّت آنها مىپردازد :