فرموده است : و اعلم أنّ لكلّ ظاهر باطنا . . . تا و يبغض بدنه .
[ 459 ]
بايد دانست آنچه در خلال اين عبارت آمده قضيّه كلّى صادقى است ، زيرا هنگامى كه خداوند متعال به مقتضاى لطف ، عالم غيب و شهود ، يا عالم خلق و امر يا جهان روحانى و جسمانى را آفريد ، حكمت او اقتضا كرد كه عالم شهود براى نفوس بشرى راهى و گذرگاهى براى وصول به عالم غيب باشد ، براى اين كه اگر چنين نبود سفر به پيشگاه خداوند غير ممكن ، و راه ترقّى و تقرّب به او مسدود مىشد ، از اين رو هر چه در عالم شهود نمايان است نمونه و مثالى متناسب از امرى است باطنى و پوشيده كه در عالم غيب موجود است و اين مثال مشهود ،
راهى به سوى آن امر غيبى است و بر وجود آن ، دليل و رهنمون مىباشد ، امّا آنچه از گفتار امام ( ع ) در اين جا دانسته مىشود محدوديّت اين كلّى و تخصيص آن به يكى از دو امر است ، زيرا منظور آن بزرگوار از ظاهر ، يا هيأت و چگونگى ساختمان ظاهرى اشخاص است و يا مراد افعال و كردار آنهاست ، و باطن اشاره به اخلاق و اعمال قلوب ، و خوبيها و بديهايى است كه با نهاد انسان سرشته شده است ، گفته شده كه منظور از باطن ، ثواب و عقاب آخرت است ، به هر حال استقراء [ 7 ] و قياس [ 8 ] نشان مىدهد افرادى كه از حسن صورت برخوردارند ، و يا ظاهر اعمال آنها نيكوست ، داراى خلق خوش و حسن معاشرت و سيرت خوب و معتدل نيز مىباشند ، و آن كه دچار عكس اين صفات است شرير و بد اخلاق مىباشد استقراى اين مطلب روشن است امّا قياس مبتنى بر اين اصل است كه حسن خلق و نزديك بودن نفس به موزونى و استقامت در طلب حقّ ، مقتضى نزديك بودن مزاج به سر حدّ اعتدال است ، حسن صورت نيز همين طور است و مىتوان قياسى به اين گونه ترتيب داد كه : نيكروى معتدل المزاج است و هر معتدل المزاج خوش
[ 7 ] استقراء در اصطلاح منطقيان عبارت است از تحقيق در جزئيات براى استنباط حكم كلّى .
منطق مظفر ( مترجم ) .
[ 8 ] قياس در اصطلاح ، قولى است مؤلّف از چند قضيّه كه چون قبول و مسلّم گردد ، قضيه ديگرى ذاتا از آن لازم آيد . همان مأخذ ( مترجم )
[ 460 ]
اخلاق است ، پس نيكروى ، خوش اخلاق است يا اين كه گفته شود : معتدل المزاج نيكروى و خوش اخلاق است ، و در هر صورت اين قضيّه بنابر اكثريت است چه برخى كه از زيبايى صورت برخوردارند درونى تيره و زشت دارند ، و بعضى كه چهرهاى زشت و ناپسند دارند باطن آنها خوب و پسنديده است از اين رو امام ( ع ) به آنچه از پيامبر اكرم ( ص ) روايت شده استشهاد فرموده است ، براى اين كه خداوند بندهاى را كه داراى صورتى نيكوست از آن جهت دوست مىدارد كه حسن و جمال مقتضاى حكمت الهى و نسبت به قبح و زشتى كه شرّ محض و لايق عدم مىباشد به وجود سزاوارتر است ليكن از آن جهت كه كردارش بد و زشت است عمل او را دشمن مىدارد ، همچنين عمل بندهاى كه داراى درونى پاكيزه است محبوب خداوند است ، ولى بدنش به مناسبت زشتى آن كه سزاوار عدم است و عدم شرّ است مبغوض اوست [ 9 ] ، امّا نصّ بر اين كه ظاهر دلالت بر باطن دارد كريمه قرآن است كه فرموده است : « وَ الْبَلَدُ الْطَيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِاِذْنِ ربّه و الّذى خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إلاّ نَكِدًا [ 10 ] » ( يعنى : دشوار و ناميمون ) ابن عبّاس و مجاهد و حسن و قتاده و سدّى گفتهاند خداوند در اين آيه مؤمن را به زمين خوب حاصلخيز و كافر را به زمين شوره و نمكزار مثل زده ، و مؤمن را كه در هنگام شنيدن قرآن به آن گوش مىدهد ، و آن را حفظ و درك مىكند و از آن بهره مىگيرد ، و آثار آن در اعمال نيك و كردار پسنديدهاى كه از او صادر مىشود ظاهر مىگردد به شهرى پاكيزه تشبيه فرموده است ، زيرا شهر پاكيزه سر سبز و خرّم و آبادان ، و نعمت در آن فراوان ، و آثار
[ 9 ] ابن ابى الحديد در شرح خود گفته است : به دليل اين كه امام ( ع ) فما طاب . . . فرموده نه فمن طاب و همچنين و ما خبث فرموده است نه و من خبث اين سخن مربوط به اخلاق و عقايد و ما فى الضمير انسان و ظاهر و باطن اين احوال است . رجوع شود به صفحه 178 و 179 جلد نهم شرح مذكور چاپ قم ( مترجم )
[ 10 ] سوره اعراف ( 7 ) آيه ( 58 ) يعنى : و سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان خدا مىرويد امّا سرزمين ناپاك ( شوره زار ) جز اندك و ناچيز از آن نمىرويد .
[ 461 ]
حياتبخش باران در آن نمايان است ، همچنين كافر را كه قرآن را مىشنود و در جان همچون سنگ خاراى او اثر مطلوبى نمىگذارد به شهرى پليد و ناپاك همانند كرده است ، زيرا در چنين شهرى سبزى و خرّمى و فراوانى نيست ، و اثرات نعمتزاى باران در آن ديده نمىشود .
امّا درباره حبّ و بغض كه به خداوند نسبت داده شده است چنان كه پيش از اين گفته و دانستهايم ، اين دو در مورد خداوند به رضايت و كراهت او برگشت دارد ، از اين رو هر چه خير محض ، و يا خير بر وجود او غالب باشد ذاتا مطلوب حقّ تعالى است ، و آنچه شرّ محض و يا شرّ بر وجود او غلبه داشته باشد اگر چه بالعرض متعلّق به اراده اوست ليكن ذاتا مكروه خداوند متعال است .