شرح
امام ( ع ) اين سخنان را در صفّين ، هنگامى كه ياران خود را از پذيرش حكميّت ، منع كرده ، و سپس به قبول آن فرمان داده بود ايراد فرموده است :
موضوع اين است كه چون معاويه در شب معروف به ليلة الهرير شكست خود و پيروزى على ( ع ) را در جنگ دريافت ، به عمر و عاص مراجعه كرد تا براى او تدبيرى بينديشد ، عمرو به او گفت : من براى چنين موقعى چارهاى برايت در نظر گرفتهام ، و آن اين است كه ياران خود را فرمان دهى قرآنها را بر نيزهها بلند كنند ، و ياران على را به حكومت و داورى قرآن فرا خوانند ، زيرا آنان چه اين دعوت را بپذيرند و چه نپذيرند قطعا پراكنده مىشوند ، از اين رو در بامداد ليلة الهرير در همان هنگام كه مالك اشتر سردار بزرگ سپاه على ( ع ) در آستانه پيروزى قرار گرفته بود قرآنهاى بزرگ مسجد جامع دمشق را بر ده نيزه بلند كرده ، و با استغاثه فرياد برآوردند : اى گروه مسلمانان درباره برادران دينى خود از خدا بترسيد ، در باره ما از قرآن داورى بخواهيد ، نسبت به زنان و دختران از خدا بيم داشته باشيد ،
ياران على ( ع ) چون چنين ديدند گفتند اينها برادران و همكيشان مايند ، از ما درخواست گذشت كرده و خواستهاند كه با رجوع به كتاب خدا آسايش آنها را تأمين كنيم ، رأى صحيح اين است كه اندوه آنها را بر طرف سازيم ، على ( ع ) از
[ 210 ]
اين اظهار نظر آنها به خشم آمد ، و فرمود : إنّها كلمة حقّ يراد بها باطل يعنى اين سخن حقّى است كه به وسيله آن باطلى خواسته مىشود ، درباره اين گفتار امام ( ع ) پيش از اين سخن گفته شده است ، بارى بر اثر اين حادثه ياران امام ( ع ) دو دسته شدند ، دستهاى از نظر آن حضرت كه پافشارى در ادامه جنگ بود ،
پيروى مىكردند ، و رأى دسته ديگر متاركه جنگ و رجوع به حكميّت بود ، و اين دسته اكثريّت داشتند ، از اين رو نزد آن حضرت اجتماع كردند و گفتند اگر جنگ را متوقّف نكنى ، تو را مانند عثمان به قتل مىرسانيم ، امام ( ع ) ناگزير با نظر اينها موافقت كرد و دستور داد مالك اشتر از نبردگاه خود باز گردد ، سپس پيمان نامه صلح نوشته شد ، و آن را به نظر ياران على ( ع ) رسانيدند ، و بر حكميّت اتّفاق كردند ،
ليكن گروهى از ياران على ( ع ) از اين امر ، سرباز زدند و گفتند : تو ما را از پذيرش حكميّت نهى كرده بودى و سپس ما را بدان فرمان دادى ، نمىدانيم كدام يك از اين دو امر درستتر است ، و اين خود نشانه اين است كه در امامت خود شكّ دارى ، امام ( ع ) مانند كسى كه از كار خود پشيمان باشد ، از خشم دستها را برهم زد و فرمود : اين سزاى كسى است كه رأى درست و لازم را نپذيرفته و بيعت را شكسته است ، يعنى رأى درست و متقنى را كه آن حضرت اتّخاذ فرموده بود ، و آن ادامه جنگ و پافشارى بر آن بود و آنچه آنان را بدان فرمان داده بود ، همان دوام نبرد و پيكار بود ، و اين را شما ناخوش و ناپسند دانستيد ، در حالى كه خداوند خير شما را كه پيروزى و نيكفرجامى بود ، در آن قرار داده بود ، و قوّمتكم يعنى شما را با قتل و ضرب و مانند اينها راست مىگردانيدم و معناى تداركتكم نيز همين است .