فرموده است : فلينظر ناظر . . . تا أقرب النّاس إليه
استدلال مىكند ، و بيان او قياس شرطى متّصلى است كه مقدّم آن قضيّهاى است حمليّه و تالى آن قضيه شرطيّه منفصلهاى است كه خلاصه آن به شرح زير است :
اين كه محمّد ( ص ) با همه قرب منزلت او نزد خداوند ، خود و خواصّ اهل بيت او گرسنه مىماندند و خداوند او را از زيب و زيور دنيا بر كنار داشته بود ، اين رفتار خداوند نسبت به پيامبر ( ص ) از دو حال بيرون نيست : يا براى اكرام و گراميداشت او و يا به منظور اهانت و خوار كردن اوست ، بطلان توجيه دوم آشكار است ، زيرا ثابت و قطعى است كه پيامبر گرامى ( ص ) اخصّ خواصّ آلهى است ،
و بديهى است كمترين و نادانترين پادشاهان در دنيا هرگز به كسى كه در زمره خاصّان او مىباشد و مطيع و فرمانبردار اوست اهانت روا نمىدارد ، چگونه ممكن است جبّار جبابره و مالك دنيا و آخرت و حكيمترين حكيمان و مهربانترين مهربانان در حقّ اخصّ خواصّ و فرمانبردارترين بندگان خود توهين روا بدارد ، و چون بطلان اين سخن روشن است امام ( ع ) به تكذيب گوينده آن اكتفا كرده و با سوگند به خدا آن را مؤكّد داشته است ، امّا درباره توجيه نخست كه خداوند با اين رفتار ، پيامبر ( ص ) خود را گرامى داشته است روشن است كه وقتى عدم چيزى كرامت و كمال باشد وجود آن اهانت و نقصان است ، بنابراين وجود دنيا در دست غير او ، و بر كنارى او از آن با همه قرب منزلت ، نشانه توهين غير اوست ، و اين استدلال ، حقارت و پستى دنيا را اثبات ، و خردمند را وادار مىكند كه از آن بيزار گردد ، امام ( ع ) پس از بيان طرق تأسّى در تأكيد آنچه پيش از اين در اين باره فرموده است دستور مىدهد كه به پيامبر گرامى ( ص ) اقتدا كنند ، و روش او را در بىاعتنايى به دنيا سرمشق خود قرار دهند ، فعل فتأسّى متأسّ ، امر به صورت خبر است و علاوه بر اين هشدار است بر اين كه ميل به دنيا باعث وقوع در هلاكت است ، و كسى كه در دنيا از روش آن حضرت پيروى نكند و با رغبت به برخى از پديدههاى آن ، راه خلاف پويد از افتادن در ورطه هلاكت ايمن نيست ، زيرا
[ 524 ]
مىدانيم دوستى دنيا ريشه تمام گناهان است [ 10 ] و همين خطا و گناه است كه انسان را از درجات نعيم به دركات جحيم مىكشاند .