فرموده است : إنّي لست أجهل ما تعلمون .
اين جمله دليل بر اين است كه آن حضرت اجراى اين امر را در نظر داشته است ، امّا خلاصه آنچه درباره علل تأخير اين كار بيان فرموده عدم امكان لازم براى انجام دادن آن است ، از اين رو فرموده است چگونه مىتوان به اين كار دست
[ 586 ]
زد و حال اين كه گروهى كه عثمان را كشتهاند در حدّ قدرت خود باقى هستند ،
صدق گفتار آن حضرت روشن است ، زيرا بيشتر مردم مدينه همان كسانى بودند كه بر عثمان شوريده ، براى كشتن او گرد آمده بودند ، همچنين گروههاى انبوهى از مردم مصر و كوفه براى اين منظور از شهرهاى خود حركت كرده و پس از پيمودن مسافتهاى طولانى خود را به مدينه رسانيده ، و نيز دستههاى بسيارى از باديه نشينان ناآگاه و بردگان مدينه نيز به آنها پيوسته بودند و با اجتماع اين گروهها نيروى عظيمى تشكيل داده ، و همدست و همسو انقلابى يك پارچه به وجود آورده بودند ،
به همين سبب آن حضرت مىگويد : و القوم المجلبون . . . تا يسومونكم ما شاءوا .
روايت شده كه آن حضرت مردم را جمع كرده به وعظ و اندرز آنان پرداخت و سپس فرمود : كشندگان عثمان به پا خيزند ، همگى مردم جز اندكى به پا خاستند ، اين عمل گواه صدق اين گفتار است كه فرموده است : كشندگان عثمان همچنان در حدّ قدرت و نيروى خود قرار دارند .
با توجّه به اوضاع و احوال مذكور براى آن حضرت امكانى فراهم نبوده كه بتواند در برابر اين جمعيّت دست به اقدامى بزند .
سپس امام ( ع ) براى پايان دادن به اصرار خونخواهان عثمان ، آنان را مخاطب قرار داده و مىفرمايد : همانا اين امر كارى نابخردانه و جاهليّت است ، و مقصود آن حضرت از اين سخن عمل شورش كنندگان و كشندگان عثمان است ، زيرا كشتن او به مقتضاى شرع نبوده ، و اعمال و خلافكاريهايى كه مرتكب شده قتل او را واجب نمىكرده است [ 1 ] ، پس از آن مىفرمايد اين قوم كه در صدد انتقام از آنها بر آمدهايد داراى عوامل و قدرتند يعنى يار و ياور دارند ، و اگر بنا شود از اينها قصاص به عمل آيد ، در اين صورت مردم بطور كلّى سه دسته خواهند شد ، اين
[ 1 ] آنچه شارح در توضيح اين جمله بيان كرده عين سخنان ابن ابى الحديد سنّى معتزلى است كه در شرح خود آورده است ، رجوع شود به جلد 9 ص 293 شرح مذكور چاپ قم ليكن ديگران اين سخن امام ( ع ) را بدين گونه تفسير نكردهاند ( مترجم ) .
[ 587 ]
سخن امام ( ع ) كه بر سبيل استدلال عليه خونخواهان عثمان و اثبات ضعف نظريّه آنهاست در حكم قياس ضمير از شكل اوّل است و مركّب از دو قضيّه شرطيّه متّصله مىباشد صغراى اين دو ، اين جمله است كه فرموده است : اگر دست به اين كار زده شود ، مردم در برابر اين امر به چند دسته منقسم خواهند شد و كبراى آن كه محذوف است اين است كه : هرگاه مردم براى اجراى اين امر دچار چند دستگى شوند انجام دادن آن ممكن نيست ، نتيجه اين است كه اگر به اين كار دست زده شود انجام نخواهد شد ، پس از اين ، اختلاف نظر مردم و چند دستگى آنها را درباره اين امر بيان مىكند ، و مىفرمايد : گروهى خونخواهى از كشندگان عثمان را كارى درست دانسته و با اينان هم عقيدهاند ، دسته ديگر اين عمل را نادرست مىدانند و اينها ياران كسانى هستند كه بايد آنها را قصاص كرد ، گروهى هم نه با آن عقيده همراهى دارند و نه با اين ، بلكه در اين باره مانند موضوع حكميّت بىطرفى اختيار كرده ، و خويشتن را كنار مىكشند ، پس از اين امام ( ع ) دستور مىدهد : شكيبايى كنند تا آرامش در ميان مردم برقرار شود ، زيرا براى آنان روشن فرمود كه اقدام درباره اين امر در اين هنگام به مصلحت نيست ، و زمانى كه مردم آسودگى يابند و دلها آرام شود گرفتن حقّ آسان خواهد شد .