فرموده است : و أمّا قولكم . . . تا : لأوّل الغىّ .
اين گفتار نيز در حقيقت ، پاسخ اين پرسش است كه هنگامى كه دو گروه بر داورى قرآن اتّفاق كردند ، پيمان
[ 2 ] سوره حجرات ( 49 ) آيه ( 9 ) يعنى : اگر دو گروه از مؤمنان به جنگ يكديگر برخيزند با گروهى كه ستمكار است بجنگيد تا به فرمان خدا باز گردد .
[ 234 ]
صلحى نوشته شد ، و براى داوران يك سال مهلت مقرّر گرديد تا در طول آن حكم خود را صادر كنند ، پيمان نامه صلح به شرح زير است :
اين است آنچه علىّ بن ابى طالب و معاوية بن ابى سفيان بر آن توافق كردند ، على از طرف مردم عراق و شيعيان و پيروان خود ، و معاوية بن ابى سفيان نيز از جانب مردم شام و اتباع خود رضايت دادند كه حكم خداوند متعال را گردن نهيم و به كتاب خدا داورى بريم ، و بر چيزى جز آن اتّفاق نكنيم ، همانا كتاب خدا از آغاز تا پايان ميان ما حاكم است ، هر چه را قرآن زنده مىخواهد زنده بداريم ، و آنچه را ميرانده و از ميان برده ، بميرانيم و از ميان برداريم ، اگر داوران حكم مورد اختلاف را در قرآن بيابند از آن پيروى كنند ، و اگر نيافتند به سنّت عادلانه پيامبر ( ص ) كه جلوگير تفرقه و جدايى است تمسّك جويند ، عبد اللّه بن قيس [ 3 ] ( ابو موسى ) و عمرو بن عاص به داورى برگزيده شدهاند و اين دو نفر از على و معاويه و هر دو سپاه تعهّد گرفتند كه بر جان و دارايى خويش ايمن باشند ، و امّت از آنها پشتيبانى كند ، همچنين كسى كه حكم درباره او صادر مىشود و همه مؤمنان و مسلمانان هر دو گروه ، در پيشگاه خداوند متعهّدند كه آنچه از حكم داوران موافق كتاب خداوند و سنّت پيامبر ( ص ) باشد بدان عمل كنند ، و هر دو طرف موافقت كردند تا هنگامى كه حكم داوران صادر شود ، ميان آنها امنيّت و ترك مخاصمه و آتش بس برقرار باشد ، و نيز اين دو نفر داور در پيشگاه خداوند متعهّدند كه ميان امّت به حقّ داورى كنند ، و پيرو خواهشهاى نفسانى خويش نباشند ، مدّت اين توافق و آتش بس يك سال تمام است ، و داورها مىتوانند
[ 3 ] ابو موسى اشعرى ، نام او عبد اللّه بن قيس بن سليم است ، او را عثمان در سال 34 ه به حكومت كوفه منصوب كرد ، و هنگامى كه على ( ع ) كوفه را پايتخت خويش قرار داد ، ابو موسى از حكومت معزول شد ، و همچنان بر كنار بود تا در جنگ صفّين به اصرار جمعى از كوفيان از طرف مردم عراق حكم گرديد و از عمرو بن عاص فريب خورد و چون همه از او ناراضى شدند به مكّه گريخت و در سال 42 يا 52 ه .
درگذشت . ( مترجم )
[ 235 ]
حكم خود را زودتر و پيش از به سر آمدن اين مدّت صادر كنند ، و اگر يكى از اين دو تن پيش از صدور حكم بميرد بايد زمامدار مربوط مردى را كه در اجراى حقّ و برقرارى عدالت كوتاهى نداشته باشد به جاى او تعيين كند ، و اگر يكى از دو زمامدار در طول اين مدّت بميرد ، بر عهده اصحاب اوست كسى را كه از كار و عمل او خشنودى دارند و راه و روش او را مىپسندند ، به جاى او برگزينند .
بار خدايا از تو مىخواهيم كه ما را عليه كسى كه مفاد اين موافقتنامه را ناديده انگارد ، و در آن انحراف و تجاوزى روا دارد يارى فرمايى . اين موافقتنامه را ده نفر از اصحاب على ( ع ) و ده نفر از ياران معاويه گواهى كردهاند .
اين بود معناى اجل يا مدّتى كه براى حكميّت تعيين شده بود ، و در حقيقت پرسش خوارج اين است : كه پس از آن كه به حكميّت رضايت دادى چرا مدّت تعيين كردى ، و حكمت و دليل آن چه بوده است ؟ امام ( ع ) پاسخ داده است كه من براى اين منظور اين كار را كردم كه ناآگاه آگاهى پيدا كند ، و حقّ بر او آشكار شود ، و دانا در كار خود تأمّل و بررسى كند و خود را از شبهه و ترديد برهاند ، و نيز به اين اميد بوده كه با اين موافقت اصلاحى در كار اين امّت پديد آيد .