شرح
امير مؤمنان ( ع ) پروردگار را به نام اين كه آفريننده آسمان و زمين است مىخواند ، زيرا آيات و نشانههاى او كه گوياى كمال عظمت و لطف وى به آفريدگانش مىباشد در آسمان و زمين جلوهگر است ، از اين رو بدين گونه خدا را خواندن ، دل را آمادگى و تن را توانمندى مىدهد تا غلبه و پيروزى را بر دشمن به دست آورد ، منظور از سقف مرفوع آسمان است و مراد از جوّ مكفوف نيز همين است و در خطبه نخست نيز بدين اشاره شده است ، اين كه فرموده است : آسمان محلّ پيدا و پنهان شدن شب و روز است ، زيرا جنبش افلاك مستلزم حركت خورشيد بر روى زمين است و اين موجب پنهان شدن شب ، و از ادامه حركات زمين و جنبش خورشيد نيز روز ناپديد مىشود ، به همين سبب آسمان همچون نهانگاه شب و روز مىباشد ، و واژه مغيض را براى آنها استعاره آورده است كه آسمان محلّ گردش خورشيد و ماه و آمد و شد ستارگان سيّار است آشكار است ، ولى اين سخن دلالت بر آن ندارد كه گردش ستارگان ذاتى آنها بوده و آسمان را جنبش و حركتى نيست ، منظور از گروه فرشتگانى كه بدانها اشاره فرموده ارواح فلكى است كه
[ 601 ]
اجرام آسمانى را به حركت در مىآورند ، و پيش از اين نيز به آنها اشاره و در خطبه نخست بيان شده كه اين فرشتگان از پرستش خدا و اداى وظيفه بندگى خسته و فرسوده نمىشوند .
پس از اين امام ( ع ) خداوند را بر حسب اين كه پروردگار زمين است مىخواند ، پروردگارى كه زمين را گسترانيده و جاى آرميدن مردمان ، و محلّ جنبش جانداران خرد و كلان و چهار پايان و انواع آفريدگان بىشمارى قرار داده كه بعضى ديده مىشوند و برخى از چشم ما پنهانند ، يكى از دانشمندان گفته است : اگر كسى بخواهد حقيقت گفتار امير مؤمنان را بداند در آن جا كه فرموده است : جانوران گوناگون بىشمارى كه ديده مىشوند و ديده نمىشوند ، در يكى از شبهاى تابستانى در بيابان اندكى آتش روشن كند و بنگرد كه چه جانداران گوناگون ناشناختهاى با شكلهاى ترسآور گرد آن آتش را مىگيرد كه نه او آنها را پيش از اين ديده و نه جز او . بارى محتمل است منظور امام ( ع ) از آفريدگانى كه ديده نمىشوند جاندارانى باشد كه به سبب خردى و يا باريكى به چشم در نمىآيند .
سپس امام ( ع ) خداوند را بر حسب اين كه آفريننده كوههاست ندا مىكند ،
معناى اين را كه كوهها ميخهاى زمينند پيش از اين دانستهايم ، و اين كه تكيهگاه مردمند براى اين است كه بشر در آنها سكنا مىگزيند و خانه خود را با استفاده از آنها بنا مىكند ، و سودهايى كه از نظر انواع درختان و ميوهها و ديگر چيزها از كوهها به دست مىآيد هرگز از دشتها و درّهها حاصل نمىشود ، همچنين معدنها در دل كوهها نهفته شده است و چشمهها از اندرون آنها جوشان و سرازير مىگردد ،
بنابراين روشن است كوهها كه چراگاه دامها و مركز منافع مردم و براى آنان تكيهگاه و پشتوانه است .
پس از اين امير مؤمنان ( ع ) از خداوند درخواست مىكند كه اگر بر دشمن پيروز شود او را از دست زدن به بغى و ستم بر كنار دارد ، بغى به معناى ستمگرى و
[ 602 ]
سركشى و سبب خروج از مرز صفت فاضله عدالت مىباشد ، و نيز از خداوند مىخواهد او را راهنمايى كند و در طريق عدل و حق پايدارى و استوارى بخشد ، و اگر دشمن بر او پيروز شود شهادت را روزى او گرداند ، و از آزمون زيان و شكست محفوظ بدارد ، زيرا كسى كه در مبارزه معتقد به حقّانيّت خود باشد و دچار شكست شود غالبا بر بخت و اقبال خود خشمناك و نسبت به پروردگارش گستاخ مىگردد ، و چه بسا مردمى كه هنگام دچار شدن به سختيها و گرفتاريها ايمان خود را از كف داده و كافر مىشوند ، و اين كه امام ( ع ) شكست از دشمن و آثار آن را به فتنه و آزمون تعبير فرموده براى اين است كه موجب انصراف از حقّ و روگردانيدن از خداوند مىشود ، از اين رو از حقّ تعالى درخواست كرده كه او را از اين فتنه و امثال آن نگهدارى فرمايد ، تا هم براى خويش ، ثبات و پايدارى در راه حقّ را مسألت كند ، و هم به شنوندگان ادب و تربيت آموزد .
پس از اين سخنان برابر آنچه معمول است كه انسان در هنگام جنگ از ياران خود مىخواهد در راه حفظ هدفى كه لازم است فداكارى و از جان گذشتگى كنند ، و غيرت و حميّت آنان را بر انگيخته ، آنها را آماده كارزار مىكند ، امام ( ع ) نيز به همين منظور مىپرسد : آنانى كه در راه آنچه حفظ آن واجب است استوار ، و در برابر نزول حقايق غيرت و احساس داشته باشند كجايند ؟ مراد از نزول حقايق ، رويدادهاى بزرگ و پيشامدهاى سخت و دشوار است . سپس فرموده است : آتش در پشت سر شماست ، يعنى اگر در برابر دشمن هزيمت كنيد و عقب نشينى كنيد خود را مستحقّ دخول در آتش و مستوجب دوزخ كردهايد ، و پس از آن فرموده است : بهشت در پيش روى شماست ، يعنى : اگر بر دشمن يورش بريد و در جنگ پيش برويد ، و اين سخن در كمال ايجاز و بلاغت است .
[ 603 ]