ترجمه
« هر يك از آن دو ( طلحه و زبير ) اميدوار است كه حكومت از آن او شود و آن را به جانب خود مىكشد نه به سوى رفيقش ، اين دو نفر به رشتهاى كه آنها را به خدا پيوند دهد ، و به اسبابى كه آنها را به او مربوط سازد چنگ نزدهاند ، هر كدام از آنها كينه ديگرى را در دل دارد ، و بزودى پرده از روى آن برداشته مىشود ، به خدا سوگند اگر به خواست خود برسند ، اين جان آن را مىگيرد ، و آن ، اين را از ميان برمىدارد ، گروه ستمگر و ياغى به پا خاسته است ، كجايند آنانى كه پاداشهاى آخرت را مىجويند ، بىشكّ راهها براى آنان روشن شده ، و خبرها پيش از اين به آنان داده شده است .
[ 379 ]
براى هر گمراهى انگيزهاى ، و براى هر پيمان شكنى بهانهاى است ، به خدا سوگند من آن كس نيستم كه آواز نوحهگر را گوش دهد و خبر مرگ را بشنود ، و گريه كننده را ببيند ، ليكن عبرت نگيرد و آرام بنشيند . »