11 اين كه خداوند بدون وسيله نطق و كام سخن مىگويد :
اين گفتار ، حق تعالى را از داشتن حالات بشرى تنزيه مىكند ، و پيش از اين شرح داده شده است كه چگونه پيامبران ( ع ) وحى خداوند را استماع مىكنند ، امّا درباره اين كه فرموده است : برخى از آيات بزرگ خود را به او ( موسى ( ع ) ) نشان دادهايم ، گفته شده مراد از اين ، آيات خداوند در چگونگى سخن گفتن او با موسى ( ع ) است ، توجيه مذكور براى اين است كه ميان عبارت الّذى كلّم موسى تكليما و جمله بلا جوارح و أدوات جمله معترضه نامناسبى قرار نگرفته باشد ، و كسانى كه آن را بدين گونه حمل كردهاند ، گفتهاند كه موسى ( ع ) آواز را از شش جهت مىشنيد و مانند آواز بشر نبود كه تنها از يك سمت شنيده مىشود ، و صداى آن مانند صداى در افتادن زنجيرهاى بزرگ بر روى سنگريزههاى سخت بوده و در اين كيفيّت هم سرّ لطيفى است ، و اين كه صدا از شش جهت شنيده مىشده تعبير اين معناست كه كلام خداوند بر موسى ( ع ) نازل مىگشت و در لوح ضمير او نقش مىبست بى آن كه از جهت معيّنى شنيده شود ، و از اين حيث جهات ششگانه نسبت به او يكسان بود از اين رو گفته شده كه كلام الهى را از شش جهت مىشنيد و اداى اين معنا به اين نحو شايستهتر است از اين كه گفته شود صدا را مىشنيد بى آن كه از
[ 708 ]
سويى به گوش او برسد ، زيرا اين تعبير دور از ذهن مردم است و اين كه صداى آن از حيث قوّت مانند آواز در افتادن زنجيرها بوده ، اشارهاى است به شدّت صدا در گوش او ، از اين رو آن را به شديدترين آواى جرسها تشبيه و از آن به آيت عظيم تعبير شده است .
گفته شده : مراد از آيات عظيم ، آيتهاى نه گانهاى است كه بر موسى ( ع ) نازل شده است مانند شكافته شدن دريا ، و تبديل عصا به اژدها و غير اينها .
پس از اين امام ( ع ) ناتوانى بشر را براى توصيف مرتبه كمال حقّ تعالى يادآورى و مىفرمايد : بل إن كنت صادقا . . . تا أحسن الخالقين ، اين عبارت صورت قياس استثنايى متّصل را دارد كه ضمن آن عجز كسى را كه مدّعى است مىتواند پروردگارش را آن چنان كه هست توصيف كند گوشزد كرده است ،
صورت قياس اين است : اى كسى كه مدّعى توصيف پروردگارت شدهاى اگر راست مىگويى برخى از آفريدگان پروردگارت را مانند جبرئيل و ميكائيل و فرشتگان مقرّب را وصف و تعريف كن ، نتيجه اين قياس استثنايى نقيض تالى است كه به اين صورت است : ليكن تو نمىتوانى حقيقة اين آفريدگان خداوند را تعريف كنى ، پس قادر به توصيف خداوند متعال نمىباشى ، ملازمهاى [ 4 ] كه ميان اين دو وجود دارد اين است كه اگر توصيف خداوند برايت ممكن باشد تعريف بعضى از آثار او براى تو آسانتر خواهد بود ، امّا بطلان تالى به اين سبب است كه حقيقت جبرئيل و ميكائيل و ديگر فرشتگان مقرّب براى بشر نامعلوم است و آشكار است كسى كه از شناخت و تعريف پارهاى از آثار خداوند ناتوان است از توصيف و تعريف او ناتوانتر است .
حجرات قدس : جايگاههايى است كه از آلودگيهاى ابدان و تعلّقات خيالى
[ 4 ] قياس استثنايى ، مركّب از دو قضيه حمليّه و شرطيّه است ، و قضيّه شرطيه دو جزء دارد كه جزء اوّل را مقدّم و دومى را تالى مىگويند ، در قياس استثنايى متّصل ملازمه ميان مقدّم و تالى شرط است .
منطق مظفّر ( مترجم )
[ 709 ]
كه ناشى از پليديهاى نفس امّاره است پاك مىباشد ، واژه مرجحنين را براى فروتنى و اظهار زبونى فرشتگان در پيشگاه عظمت قدرت و هيبت سلطنت حقّ تعالى استعاره فرموده است . تولّه عقول فرشتگان عبارت از حيرت و سرگشتگى خردهاى آنان از ادراك حقيقت ذات و نهايت عظمت بارى تعالى است .
سپس تذكّر مىدهد كه آنچه از طريق وصف دانسته و شناخته مىشود چيزهايى است كه داراى شكل بوده و اعضا و جوارحى داشته باشد كه با آنها كار كند ، و عقل بتواند از اين راه بر آنها احاطه پيدا كند ، و بالاخره اشيايى قابل شناخت و ادراك است كه فناپذير باشد ، تا هنگامى كه مدّت آن به سر رسد پايان گيرد ، و عقل در همين حدّ شىء متوقّف شود و آن را مورد تجزيه و تحليل قرار دهد و در نتيجه به حقيقت آن آگاه گردد . امام ( ع ) پس از تنزيه حقّ تعالى از آنچه ذكر شد به شرح يكتايى و بىهمتايى او مىپردازد .