ترجمه
« ( مردم در جاهليّت و گمراهى بودند ) تا اين كه خداوند محمّد ( ص ) را برانگيخت در حالى كه او گواه ( اعمال خلق ) و مژده دهنده ( به ثواب ) و ترساننده ( از عقاب ) بود ، او در خردسالى از همه مردم بهتر و در بزرگسالى از همگان بزرگوارتر و از نظر خلق و خوى از همه پاكان پاكتر و باران دهش و بخشش او از همه ريزانتر بود .
اى بنى اميّه خوشيهاى دنيا براى شما شيرين نبود ، و نتوانستيد از پستان آن شير نوشيد مگر پس از آن كه دريافتيد كه مهارش سست و تنگ پالانش گسسته است « همچون شترى كه بىساربان باشد آن را رايگان به دست آورديد » ، حرام آن نزد گروههايى همچون درخت سدر بىخار ( آسان و گوارا ) و حلالش از دسترس دور و ناياب بود ، به خدا سوگند شما دنيا را براى خودتان سايه گسترده استراحتى كه تا مدّت معيّنى وجود دارد يافتهايد از اين رو زمين براى شما خالى و بىصاحب ، و دستهايتان در آن باز است ، امّا دست رهبران واقعى بسته و شمشيرهايتان بر آنها آخته ، و شمشيرهاى آنها از شما باز داشته
[ 42 ]
شده است .
آگاه باشيد كه هر خونى را خونخواهى و هر حقّى را خواهانى است ،
انتقام گيرنده خونهاى ما همچون داورى است كه بخواهد درباره حقّ خويش داورى كند آرى او خداوندى است كه هر كس را بخواهد دستگير كند ناتوان نيست و هيچ كس نمىتواند از چنگ عدالت او بگريزد .
اى بنى اميّه به خدا سوگند ياد مىكنم ديرى نخواهد گذشت كه خلافت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود خواهيد يافت . بدانيد بيناترين ديدهها آن است كه پيوسته به سوى خير و صلاح دوخته باشد ، و شنواترين گوشها آن است كه تذكّر و اندرز را فرا گيرد و بپذيرد .
اى مردم چراغ دل را از شعله فروزان اندرزگويى پند نيوش بيفروزيد ، و آب از چشمه زلالى كه از آلودگيها پاك باشد برگيريد .
اى بندگان خدا بر نادانى و جهالت خود اعتماد نكنيد ، و اسير خواهشهاى نفس خويش نشويد ، زيرا آن كه چنين كند مانند كسى است كه پا بر لبه رودبارى گذاشته كه سيل ، زير آن را تهى كرده و در حال فرو ريختن است ، او كولهبار هلاكت و بدبختى را بر پشت نهاده از اين جا به آن جا مىبرد ، زيرا وى در پس هر انديشهاى ، انديشه تازهاى پيدا مىكند و آنچه را كه چسبيدنى ( و تحقّق پذير نيست ) مىچسباند ، و چيزى را كه نزديك شدنى ( و پذيرفتنى ) نيست نزديك مىگرداند ، پس از خدا بترسيد و نزد كسى كه نمىتواند اندوه شما را از ميان بردارد و گره از كار شما بگشايد ، شكايت نبريد ، بىگمان امام جز آنچه كه از جانب خدا مأمور است وظيفهاى ندارد ، و آن ، تبليغ اوامر و نواهى خداوند ، و كوشش در اندرز و خير خواهى ، و احياى سنّت ، و اقامه حدود بر كسانى كه مستحقّ آنند ، و باز گردانيدن حقوق ستمديدگان است .
از اين رو در فرا گرفتن دانش بشتابيد ، پيش از اين كه نهال آن خشك شود و قبل از اين كه به خود گرفتار شويد ، و از به دست آوردن دانش از اهل آن باز مانيد ، در تحصيل آن شتاب كنيد . مردم را از ارتكاب كارهاى زشت باز
[ 43 ]
داريد و خود هم مرتكب آن نشويد ، زيرا شما مأموريد كه نخست خودتان منكرات را به جا نياوريد و سپس ديگران را از ارتكاب آن منع كنيد . »