شرح
امام ( ع ) خداوند را از چند نظر ستايش فرموده است :
[ 465 ]
1 اوصاف از بيان كنه معرفت او درمانده است ، زيرا ذات بارى تعالى منزّه از هر گونه تركيب است و عقل به هيچ روى نمىتواند حقيقت او را ادراك و توصيف كند ، و ما پيش از اين مكرّر در اين باره سخن گفتهايم .
2 عظمت او خردها را از رسيدن به منتهاى سلطنت و ملكوت وى باز داشته است ، و اين آشكار است براى اين كه ادراك حقايق اشيا منوط به درك حقيقت علل آنهاست ، و چون عظمت و بلندى مقام او عقلها را از شناخت كنه ذاتش باز داشته است ، عقل نمىتواند راهى براى شناخت منتهاى قدرت و ملكوت او بيابد ،
و آنچه را نظام وجود عالى و سافل بر آن قرار دارد ، آن چنان كه هست بشناسد .
3 اين كه او هويّت مطلق است ، زيرا اوست كه هويّتش موقوف بر هويّت غير نيست و از ديگرى گرفته نشده است ، زيرا هر چه هويّتش از ديگرى اخذ شده باشد اثبات وجود او مقيّد به اثبات وجود غير اوست و در اين صورت او هويّت مطلق نخواهد بود ، و هر چه هويّتش قائم به ذات خويش باشد ، خواه ديگرى اعتبار شود يا نشود او همان اوست ، ليكن هر ممكنى وجودش از غير خود اوست و هر چه وجودش از غير باشد ويژگيها و تعيّنات وجودش نيز از غير خود اوست ، و اين خود ،
همان هويّت است . لذا هويّت هر ممكن الوجود از غير او مىباشد و قائم به ذات وى نيست ، امّا مبدأ اوّل قائم بالذّات است و هويّتش بسته به ديگرى نمىباشد زيرا او ممكن الوجود نيست و واجب الوجود است ، و واجب الوجود آن موجود برترى است كه هويّتش قائم به ذات خويش است بلكه از هر گونه تركيب كه لازمه امكان است منزّه مىباشد .
4 دليل اين كه پس از بيان هويّت ، نام بارى تعالى را ذكر كرده و هو اللّه فرموده ، اين است كه هويّت و خصوصيّت بدون ذكر نام ، قابل شرح نيست ، مگر اين كه لوازم آن ذكر گردد و لوازم آن نيز يا اضافى و يا سلبى است ، و آنچه اضافى است براى تعريف كاملتر است ، ليكن كاملترين تعريف آن است كه هر دو نوع لوازم اضافى و سلبى را در برداشته باشد ، و اين همان كلمه آله است كه
[ 466 ]
جامع اين دو نوع مىباشد ، زيرا آله آن موجود واجبى است كه ممكنات بدو نسبت داده مىشوند و خود به ديگرى منتسب نيست و اين انتساب غير به او لوازم اضافى ، و عدم انتساب او به غير لوازم سلبى آن است از اين رو پس از ذكر هو اسم جلاله اللّه را كه كاملترين تعريف ، و جامع اين لوازم است بيان فرموده تا كاشف لفظ هو و بيانگر مدلول آن باشد . در اين بيان رمز ديگرى نيز وجود دارد ، و آن اين كه با ذكر لازم هويّت كه الوهيّت است گوشزد مىكند كه اين هويّت مركّب نيست و جزء ندارد ، وگرنه در تعريف آن اكتفا به ذكر لوازم كافى نبود .