ترجمه
« ستايش ويژه خداوند است كه آفريننده بندگان ، و گستراننده زمين و روان كننده سيل در درّهها و گودالها و روياننده گياهان در بلنديها و تپههاست ، نه آغازش را آغازى است و نه ابديّتش را پايانى ، او اوّلى است كه هميشه بوده و پايندهاى است كه سرآمدى براى او نيست ، پيشانيها براى او به خاك افتاده ، و لبها به يگانگى او گويا گشته است . براى هر چيزى كه آفريده حدودى قرار داده تا از شباهت به آنها ممتاز باشد ، انديشهها نمىتوانند با حدود و حركات و اعضا و ادوات او را اندازهگيرى كنند ، درباره او گفته نمىشود از « كى » بوده ، و نمىتوان براى او نهايتى تعيين كرد و گفت تا « كى ؟ » خواهد بود ، پيدايى است كه نمىتوان گفت از چه چيزى پديد آمده ؟ و پنهانى است كه نشايد گفت در چه پنهان شده است ، جسم نيست كه جلوه كند و سپس از ميان برود ، و در پرده نيست تا چيزى او را احاطه كند ، نزديكى او به اشيا به سبب چسبيدگى نيست ، و دورى او از آنها بر اثر فاصله و جدايى نمىباشد ،
خيره شدن نگاه بندگان ، و تكرار الفاظ آنان ، و پيش رفتن آنها بر تپهها ، و برداشتن گامها در شبهاى تار ، و شبهاى آرامى كه ماه رخشان بر آن مىتابد و خورشيد تابان با طلوع و غروب خود از پى آن در مىآيد ، و دگرگونى دورانها و روزگارها ، و رو آوردن شبها ، و پشت كردن روزها هيچ كدام بر او پوشيده نيست ، آرى او پيش از هر نهايت و مدّت ، و قبل از هر شمارش و شمارهاى بوده است ، برتر و بالاتر است از داشتن صفات اندازه و ابعاد ، و قرار داشتن در محلّ و جا گرفتن در مسكن كه محدود كنندگان ( مانند مشبّهه و مجسّمه ) به او نسبت مىدهند ، زيرا حدّ و اندازه براى آفريدگان او مقرّر گرديده و به هر چه
[ 1 ] شب آخر يا سه شب مانده به آخر هر ماه . ( مترجم )
[ 543 ]
جز اوست نسبت داده مىشود .
آفريدگان را از عناصرى ازلى و مايههايى ابدى نيافريده بلكه آنها را از نيستى به هستى در آورده ، و براى هر چيزى اندازهاى برقرار ساخته ، و هر چه را صورتگرى كرده صورت نيكو به او بخشيده است ، هيچ چيزى در برابر او ياراى سرباز زدن ندارد ، و از فرمانبردارى هيچ چيزى سودى براى او حاصل نيست ، دانش او به مردگانى كه در گذشتهاند همچون دانش او به زندههايى است كه باز ماندهاند ، و آگاهى او به آنچه در آسمانهاى بلند است مانند آگاهى اوست به آنچه در زمينهاى پست است . »