فرموده است : و افترض من ألسنتكم الذّكر .
چون براى هر يك از اعضا و جوارح عبادتى مقرّر شده ، عبادتى كه براى زبان معيّن گرديده ذكر خداوند است ، و مىدانيم كه ذكر ، يكى از ابواب بزرگ سير الى اللّه بلكه روح همگى عبادات است ، زيرا هر عبادتى با ذكر خدا همراه نباشد ناقص است ، سپس به تقوا و پرهيزگارى كه خداوند به آن دستور داده و منتهاى خشنودى ، و تنها خواست او از بندگان است سفارش مىكند ، واژه حاجت استعاره است ، زيرا ساحت قدس او از هر نيازى منزّه است ، وجه مناسبت آن تشويق و طلب مكرّر آن از جانب حقّ تعالى است تا آن جا كه گويى خداوند به بندگى و پرهيزگارى بندگان نيازمند است ، و چون تقواى حقيقى موجب وصول به مقام قرب
[ 12 ] سوره ابراهيم ( 14 ) آيه ( 34 ) يعنى : و از هر چيزى كه از او خواستيد به شما داد .
[ 13 ] حسن بصرى مكنا به ابو سعيد يكى از زهّاد ثمانيه و از پيشوايان طريقه تصوّف است ، وى در سال 21 ه در مدينه متولّد و در سال 110 ه در بصره در گذشته است . فرهنگ دهخدا ( مترجم )
[ 734 ]
الهى است لذا مستلزم منتهاى خشنودى پروردگار از بندگان مىباشد ، امام ( ع ) پس از آگاهيهايى كه درباره تقوا به شنوندگان داده به رعايت آن امر مىكند ، و در باره انگيزههايى كه انسان را وادار مىسازد تقوا را به كار بندد و از خداوند بيم و هراس داشته باشد هشدار مىدهد . يكى از اين انگيزهها اين است كه انسان زير نظر و مراقبت پروردگار بوده و به هر كار او دانا و آگاه است . واژه عين مجازا براى علم استعاره شده و اين از باب اطلاق نام سبب بر مسبّب است ، زيرا عمل چشم ملازم با حصول علم است . ديگرى اين است كه موى پيشانى يا زمام انسان در دست خداوند است يعنى در كف قدرت اوست ، و اين كه از تمام بدن پيشانى را اختصاص به ذكر داده براى اين است كه دانسته شود مهمّترين و شريفترين اعضاى بدن ، مملوك خداوند و در اختيار اوست ، واژه يد مجازا بر قدرت اطلاق مىشود ، و اين از باب تسميه سبب است كه قابليّت دارد نام مسبّب بر آن گذاشته شود ، يكى ديگر از انگيزهها اين است كه هر گونه تقلّب و دگرگونى انسان در قبضه اقتدار اوست ، يعنى حركت و سكون و همگى رفتار انسان بر حسب اقتضاى قدرت و حكم خداوند است و هيچ چيزى از زير فرمان او بيرون نيست .