10 امام ( ع ) نخست بطور اجمال ، به ذكر عيبها و زشتيهاى دنيا پرداخته و مىفرمايد
سراى نيستى و رنج و دگرگونيها و عبرتهاست ، و سپس تا جمله و لا مؤمّل يترك اين عيبها را به تفصيل ، شرح داده است ، در آن جا كه موثّر قوسه فرموده واژه إيتار ( زه به كمان بستن ) را براى روزگار بطور استعاره آورده و با ذكر قوس ( كمان ) آن را ترشيح داده است ، جهت مشابهت اين است كه زمانه تير مصيبتها و حوادث خود را كه قضاى لا يتغيّر الهى آنها را رقم زده همچون تيرانداز چالاكى كه تير او خطا نمىكند به سوى مردم رها مىسازد ، همچنين واژه جراح ( زخم ) را براى رويدادهاى ناگوار روزگار استعاره فرموده است ، زيرا هر دو درد آورند و با
[ 176 ]
ذكر عدم امكان درمان پذيرى ، آن را ترشيح داده است ، و نيز واژههاى آكل و شارب را كه از خوردن و آشاميدن سير نمىشود براى زمانه استعاره آورده و جهت مناسبت اين است كه روزگار همچون خورنده و آشامندهاى كه پيوسته مىخورد و مىآشامد و خوردنيها و آشاميدنيها را به پايان مىرساند ، به آفريدگان يورش مىبرد و آنها را نابود مىگرداند ، و مراد آن حضرت از مرحوم يعنى كسى كه مورد ترحّم ديگران بوده تهيدستان و بينوايانى است كه تنگدستى و نادارى آنها به توانگرى و ثروتمندى تبديل يافته و اكنون مورد رشك و حسد ديگران قرار گرفتهاند ، و منظور از مغبوط كه اكنون مورد ترحّم است توانگرى است كه بر اثر گردشهاى روزگار غناى او به فقر مبدّل شده تا آن جا كه مورد ترحّم ديگران قرار گرفته است ، و اين سخن كه فرموده است : اين نيست مگر اين كه نعمتى زايل شده است ، مراد زوال نعمت از كسانى است كه مورد رشك و غبطه بوده و سپس سختى و بدبختى بر آنها وارد شده است .