فرموده است : من منقطع إلى الدّنيا . . . تا آخر .
اين عبارات در بيان چگونگى روشها و شيوههاى مردمى است كه از سنّتهاى آل فرعون پيروى مىكنند ، برخى از اينها از همه چيز بريده ، و به دنيا رو آورده ، و در لذّات آن فرو رفته ، و همه نيروى خود را در راه به دست آوردن آن به كار گرفتهاند ، برخى ديگر اگر چه از دنيا چيزى در دست ندارند ، ليكن از دين جدا و با آن در تضادّند ، اين قضيّه نسبت به اين دسته منفصله مانعة الخلوّ [ 5 ] است ، و محتمل است مانعة الجمع [ 6 ] بودن اين دو حال مراد باشد ، و منظور از مفارق للدّين كسى است كه به دنيا و خوشيهاى آن رغبتى ندارد ، مانند بسيارى از كسانى كه مدّعى زهد مىشوند و نسبت به دنيا اظهار نفرت و بىميلى مىكنند و گمان دارند كه داراى مقام و مرتبهاى مىباشند و حال اين كه راه صحيح دين را نمىدانند و نسبت به آن نادانند ، و ناآگاهى آنها به اين كه چگونه بايد در راه حقّ سير و سلوك كرد آنان را از صراط مستقيم بيرون برده ، و به جانب چپ و راست اين راه كشانيده است . و توفيق از خداوند است .
[ 5 ] قضيّه منفصله مانعة الخلوّ اين است كه انفصال دو چيز در عدم آنها باشد . يعنى اجتماع آنها ممكن باشد ، ولى ارتفاع آنها روا نباشد . منطق مظفّر ( مترجم )
[ 6 ] مانعة الجمع قضيّه اين است كه انفصال در آنها وجود باشد . يعنى اجتماع آنها روا نباشد ولى ارتفاع آنها ممكن باشد . همان مأخذ ( مترجم ) .
[ 404 ]