فرموده است : لأنّ المؤمن . . . تا و ماذا عليه .
اين جملات معناى اين را كه فرموده است : زبان مؤمن در پشت دل او ، و زبان منافق در جلو زبان اوست توضيح مىدهد ، و خلاصهاش اين است كه واژه وراء در هر دو جا كنايه از متابعت است ، زيرا زبان مؤمن پيرو دل و خرد اوست و هنگامى لب به سخن مىگشايد كه آنچه را سزاوار گفتن مىداند از پيش انديشيده و سنجيده باشد ، ليكن زبان منافق و آنچه را مىگويد بر دل و فكر او پيشى دارد ، و زبانش پيرو انديشهاش نيست ، بنابراين واژه وراء ( پشت ) از معناى محسوس آن براى اين مفهوم معقول استعاره شده است ، امّا حديث نبوى ( ص ) مذكور گواه و گوياى اين است كه ايمان ، كامل نمىشود مگر آن گاه كه زبان جز به حقّ سخن نگويد و بر آن استقامت ورزد و از زشتگوييهايى كه بر شمرديم باز ايستد ، و اين با گفتار امام ( ع ) يكى است كه فرموده است : تقوا آن گاه به بنده سود مىرساند كه زبانش را نگه دارد ، برهان صحّت مضمون حديث مذكور نيز اين است كه استقامت قلب عبارت از اين است كه خدا و پيامبرش ( ص ) را تصديق كند و به حقانيّت اوامر و منهيّاتى كه از طريق شرع مقدس رسيده معتقد شود ، و اين عين ايمان و حقيقت آن است ، و بنابراين ايمان مستقيم نمىشود مگر هنگامى كه دل مستقيم گردد ، امّا دليل اين كه دل راست و درست نمىشود مگر زمانى كه زبان مستقيم شود آن است كه استقامت زبان عبارت از اين است كه انسان به خدا و پيامبرش ( ص ) گواهى دهد و آنچه را لازمه اين گواهى است به جاى آورد ، و از ارتكاب كارهاى ناشايستى كه در شرع مقدّس نام برده شده و از موانع استقامت
[ 659 ]
قلب است خوددارى كند ، زيرا ارتكاب اين اعمال را نشانه عدم اقرار و اعتقاد به شهادتين و نداشتن ايمان كامل مىدانيم ، و آشكار است كه هيچ كارى بى آن كه لوازم آن فراهم شود استقامت نمىيابد .