17 أمّا اللّيل فصافّون أقدامهم . . . تا آذانهم .
اين گفتار اشاره به اين است كه پرهيزگاران نفس امّاره خود را به وسيله عبادات رام و فرمانبردار مىگردانند ، همچنين بيانگر اين است كه چگونه آنان در برابر قرآن به هيجان آمده و درمان دردهاى خود را از آن مىجويند ، و با به كار بستن ترتيل و شمرده و خوب خواندن آن ، مقاصد قرآن را درك مىكنند ، اين كه فرموده است هنگام تلاوت آيات عذاب ، دلهاى خود را قرين غم و اندوه مىسازند ، اين از جمله چارهجوييها و درمان طلبيهايى است كه از قرآن براى دردهاى خود مىكنند ، زيرا درد انسان نادانى و ديگر صفات زشت مورد عمل اوست ، و داروى نادانى ، دانايى ، و درمان خويهاى نكوهيده ، به دست آوردن صفات پسنديدهاى است كه در جهت مخالف آنها قرار دارد ، از اين رو آنان با تلاوت قرآن كريم دل را قرين اندوه ساخته ، و ترس خود را در برابر آيات عذاب الهى كه بر ضدّ غفلت و سرگرمى به امور دنياست برانگيخته ، و با حصول آگاهى درد نادانى خويش را درمان مىكنند ، زيرا هر صفتى را كه قرآن فضيلت دانسته و به آن تشويق كرده ، براى صفت ضدّ آن كه زشت و ناپسنديده است درمان است ،
بقيّه اين گفتار درباره چگونگى محزون كردن دل و به شوق آوردن آن است .