ترجمه
« خداوند ناله و فرياد حيوانهاى وحشى را در بيابانها ، و گناهان بندگان را در خلوتها ، و آمد و رفت ماهيها را در ژرفاى درياها ، و تلاطم امواج آب را بر اثر تند بادها مىداند ، و گواهى مىدهم كه محمّد ( ص ) برگزيده خدا و آورنده
[ 806 ]
وحى او ، و پيك رحمت اوست .
أمّا بعد : من شما را به تقواى خداوندى سفارش مىكنم كه آفرينش شما را آغاز كرد ، و بازگشت شما به سوى او ، و برآوردن خواستهاى شما به عنايت اوست ، رغبت و آرزوى شما به او منتهى مىشود ، و راه راست شما به او ختم مىگردد ، و به هنگام ترس و بيم به او پناه مىبريد .
همانا تقوا و پرهيزگارى داروى بيمارى دلهايتان ، و بينايى براى كورى قلبهايتان ، و بهبودى براى بيمارى بدنهايتان ، و درمان تباهى سينههايتان ، و پاكيزه كننده آلودگى جانهايتان ، و زداينده تاريكى چشمانتان و ايمنى براى ترس دلهايتان و روشنى در برابر سياهى تيرگيهايتان مىباشد .
پس فرمانبردارى خداوند را پيراهن زير قرار دهيد نه جامهرو ، بلكه آن را زير پيراهن جزء بدنتان قرار دهيد و ميان دندههايتان جا دهيد ، و بر كارهايتان فرمانروا گردانيد و آن را براى ورود به آبشخورتان ، و واسطه براى رسيدن به درخواستهايتان ، و سپر براى ترس و بيمتان ، و چراغ درون گورهايتان ، و آرامش براى طول وحشت و هراستان ، و گشايشى براى اندوه منازل سخت خويش قرار دهيد ، زيرا فرمانبردارى خداوند نگهدارنده از مهلكههايى است كه از هر سو احاطه دارد ، و وسيله ايمنى از مواقف هراسناكى است كه انتظار آنها مىرود ، و گرمى آتش كه زبانه مىكشد .
پس هر كه تقوا را پيشه خود كند شدايد و سختيها كه در كنار او قرار دارد از او دور ، و كارها پس از تلخكامى براى او شيرين و گوارا مىگردد ، و امواج گرفتاريهاى پياپى بر طرف و دشواريهاى جانفرسا برايش آسان مىشود ،
و كرامت و بزرگوارى پس از محروميّت از آن ، همچون باران دانه درشت بر او مىبارد ، و رحمت و عطوفت خداوند كه از او باز گرفته شده بود شامل حال او مىگردد ، و چشمههاى نعمت پس از فرو نشستن به جوشش در مىآيد و بركت پس از قطع شدن آن ، مانند باران به فراوانى بر او ببارد .
بنابراين از نافرمانى خداوندى كه شما را با پند خود سود بخشيده ، و با فرستادن پيامبران اندرز داده ، و با نعمتهاى خود بر شما منّت نهاده بترسيد ، و
[ 807 ]
براى پرستش و بندگى او نفس خويش را رام و فرمانبردار سازيد و حقّ طاعت او را به جا آوريد .
سپس ( بدانيد ) اين اسلام دين خداست كه آن را براى خويش برگزيده ،
و زير نظر عنايت خود آن را پرورش و گسترش داده ، و براى تبليغ آن بهترين آفريدگانش را انتخاب كرده ، و پايههاى آن را بر اساس محبّت خويش بر پا داشته است ، همه دينها را با عزّت اسلام خوار ساخته ، و ملّتها را با بلند داشتن آن پست گردانيده ، و با اكرام آن دشمنانش را تحقير كرده ، و با يارى دادن به آن مخالفانش را مغلوب داشته و با بر پا داشتن اركان آن پايههاى ضلالت را ويران ساخته ، و تشنگان ( علم و معرفت را ) از حوضهاى آن سيرآب فرموده ، و آبگيرهاى آن را براى آبكشها پر كرده است .
پس از آن خداوند اسلام را به گونهاى قرار داده است كه دستاويزهاى آن گسسته نمىشود ، و حلقههايش باز نمىگردد و بنيانش ويرانى نمىپذيرد ،
و پايههايش زوال نمىگيرد ، و درخت هستى آن بركنده نمىشود ، و مدّتش پايان نمىيابد ، و احكام آن كهنه و شاخههايش كنده نمىشود ، و راههايش تنگ ، و آسانيهايش دشوار و سپيديهايش سياه نمىگردد ، آنچه را اسلام بر پا داشته كژى نمىپذيرد ، چوب آن را پيچيدگى ، و راه آن را دشوارى و چراغهاى آن را خاموشى ، و شيرينى آن را تلخى نيست .
بنابراين اسلام آيينى است كه خداوند پايههاى آن را در ژرفاى حقّ فرو برده ، و اساس آن را استوار گردانيده ، و چشمه جوشانى است كه نهرهاى آن پر آب ، و چراغهاى آن فروزان است ، ستون نور بخشى است كه رهروان طريق حقّ از آن پيروى مىكنند ، و نشانههايى است كه بدان راه مىجويند ، و آبشخورهايى است كه وارد شوندگان از آن سيرآب مىشوند . خداوند نهايت خشنودى ، و والاترين قوانين اصلاحى و تربيتى ، و برترين هدايت و ارشاد خود را در اين دين قرار داده است ، از اين رو اسلام در نزد خداوند اركانش مطمئنّ ،
و بنيانش بلند ، و برهانش روشن و روشنيهايش تابان ، و قدرتش ارجمند ، و منار بلند پايهاى است كه بر انداختن آن ممكن نيست ، پس آن را گرامى بداريد و
[ 808 ]
پيروى كنيد ، و حقّ او را به جا آوريد ، و جايگاه بلند آن را بشناسيد .
سپس خداوند محمد ( ص ) را كه درود خدا بر او و خاندانش باد در هنگامى به حقّ بر انگيخت كه دنيا به پايان خود نزديك شده ، نشانههاى آخرت رو آورده ،
رونق و شكوفايى آن پس از درخشندگى به تاريكى گراييده ، مردم خود را دچار فتنهها و سختيها ساخته ، بسترش ناهموار گرديده ، و مهارش به دست زوال سپرده شده بود ، آرى در اين موقع كه عمر دنيا به سر مىرسيد ، و نشانههاى روز واپسين ، و نابودى خلايق ، و جدا شدن حلقه زندگى ، و پراكندگى اسباب ،
و محو شدن آثار ، و آشكار شدن عيبها ، و كوتاه شدن مدّت دراز آن نزديك مىشد ، خداوند او را تبليغ كننده رسالت و مايه بزرگوارى امّت ، و بهار جانفزاى اهل زمان ، و باعث سربلندى پيروان ، و موجب شرف ياران قرار داد .
پس از آن قرآن مجيد را بر او نازل فرمود ، يعنى كتابى كه انوار آن خاموشى نمىپذيرد ، چراغ فروزانى كه شعلهاش فرو نمىنشيند ، درياى ژرفى كه قعر آن دانسته نمىشود ، شاهراهى كه پويندهاش را گمراه نمىكند ، شعاع تابانى كه تاريك نمىگردد ، فرقان يا جدا كننده حقّ از باطلى كه برهانش از ميان نمىرود ، بنيان استوارى كه پايههايش ويران نمىشود ، داروى شفابخشى كه با آن بيمى از بيماريها نمىباشد ، قدرتى كه ياران آن دچار شكست نمىشوند و حقّى كه پيروان آن به خذلان و درماندگى گرفتار نمىگردند .
آرى قرآن كان ايمان و كانون آن است ، چشمههاى دانش و درياهاى آن است ، گلزار عدل و آبگيرهاى آن است ، پايههاى اسلام و بنياد آن است ،
نهرهاى زلال حقّ و سرزمينهاى مطمئنّ آن است ، دريايى است كه هر چه از آن ، آب بردارند خالى نمىشود ، چشمههايى است كه هر چه از آن آب كشند ، خشك نمىگردد ، آبشخورهايى است كه هر چه از آن آب برگيرند نقصان نمىيابد ، منزلگاههايى است كه مسافران راه آن را گم نمىكنند ،
نشانههايى است كه از چشم پويندگان پنهان نيست ، و تپّههايى است كه رو آورندگان نمىتوانند از آنها بگذرند ، خداوند قرآن را فرو نشاننده تشنگى دانشمندان ، و بهار دلهاى دانايان و راه روشن نيكان قرار داده است ،
[ 809 ]
دارويى است كه پس از آن دردى نيست و نورى است كه با وجود آن ظلمتى نيست ، ريسمانى است كه دستاويز آن محكم است ، و دژى است كه قلّهاش بلند است ، قدرتى است براى كسى كه به آن دل بندد ، و جايگاه امنى است براى كسى كه به آن در آيد ، هدايت است براى كسى كه به آن اقتدا كند ،
عذر است براى كسى كه خود را به آن منسوب بدارد ، حجّت است براى كسى كه از آن سخن بگويد ، گواه است براى كسى كه به وسيله آن با دشمن در ستيز باشد ، پيروزى است براى كسى كه به آن استدلال كند ، و نگهدارنده كسى است كه به آن عمل كند ، مركب رهوارى است براى كسى كه آن را به كار بندد ، نشانه روشنى است براى كسى كه علامت جويد و زيرك باشد و سپر است براى كسى كه جامه رزم پوشد ، و دانش است براى كسى كه آن را به گوش بسپارد ، و خبر است براى آن كه روايت كند ، و حكم است براى كسى كه به داورى پردازد . »