فرموده است : و لا يجنّه البطون عن الظّهور .
اين گفتار محتمل دو گونه تفسير است ، نخست اين كه خفاى او از خردها كه نمىتوانند چگونگى ذات مقدّس او را ادراك كنند و ناپيدايى او در برابر چشمها كه نمىتوانند او را ببينند ، ظهور او را در برابر ديده دلها و پيدايى او را در چهره آثار قدرت و ملكوت عزّت مانع نيست ، دوّم اين كه خداوند منزّه از مكان است و در جايى قرار ندارد تا در آن جا مخفى بوده و بر اشيا ظهور نداشته و ناپيدا باشد ، مراد از جمله و لا يقطعه الظّهور عن البطون اين است كه ظهور يا آگاهى او به همه امور عوالم وجود مانع آن نيست كه ناديده و ناپيدا بوده و خردها نتوانند او را ادراك كنند ، و يا چگونگى علم او را به نهان امور و حقايق اشيا بدانند .