فرموده است : أنّه لن يرضى عنكم بشىء سخطه على من كان قبلكم . . . تا قبلكم .
اين گفتار در تأكيد و توضيح بيان پيش است ، يعنى : كارى كه موجب خشم خداوند است و فى المثل اصحاب از ارتكاب آن نهى كردهاند خداوند هرگز از به جا آوردن آن كار خشنود نمىشود ، و نمىتوان آن را تجويز ، و به عنوان اجتهاد حلال كرد ، همچنين آنچه را خداوند براى مردم رضايت داده و انجام دادن آن را دستور فرموده است به جا آوردن آن هرگز موجب خشم خداوند نمىشود ، تا مردم از طريق اجتهاد بتوانند آن را حرام و ممنوع گردانند و هم محتمل است منظور آن حضرت در اين كه فرموده است : فرضاه فيما بقى واحد و سخطه فيما بقي واحد احكام جزيى و فروع مسائلى باشد كه با دلالت مطابقه نصّى درباره آنها نرسيده
[ 732 ]
بلكه نيازمند اجتهاد است تا به آنچه مندرج در تحت نصوص است ملحق گردد ، و معناى وحدت رضا و سخط خداوند در اين جا اين است كه حكم امور جزيى مطلوب يا مكروه يكى است ، و اختلاف در آن روا نيست ، مگر اين كه يكى از مجتهدان حلال بودن چيزى را فتوا دهد ، و مجتهد ديگرى به حرام بودن همان چيز حكم كند ، و اختلاف فتوا در آن قضيّه حاصل شود ، زيرا مورد فتوا يكى از دو صورت بيشتر ندارد ، و آن اين است كه يا مورد خشم خداوند است و يا موجب خشنودى او ، و امام ( ع ) با اين سخن از اختلاف در فتوا نهى مىكند ، چنان كه در خطبههاى پيش نيز آن را زشت شمرده است ، گفتار آن حضرت كه فرموده است :
و اعلموا أنّه لن يرضى عنكم . . . تا قبلكم ، چنان كه پيش از اين شرح دادهايم به اين معناست كه نبايد احكام شرعى به وسيله اجتهاد و قياس از ميان برداشته شود ،
و گفته شده كه معناى اين سخن نيز نهى از اختلاف در فتواست و مدلول آن اين است كه : خداوند هرگز به اختلافى كه موجب خشم او بر پيشينيانتان بوده است از شما خشنود نخواهد شد ، چنان كه در قرآن كريم اشاره فرموده است : « إنَّ الَّذِيْنَ فَرَّقُوا دِيْنَهُمْ وَ كَانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِيْ شَىْءٍ [ 11 ] » همچنين بر اجتماع و اتّفاق كه مورد خشنودى خداوند از پيشينيانتان بود ، بر شما خشمگين نخواهد شد ، و گفته شده منظور آن حضرت اين است كه : خداوند از شما راضى نشده به چيزى كه خشم او را بر گذشتگان شما بر انگيخته و اين عبارت از اعتقادات باطل در مسائل الهى است ، همچنين بر شما خشمگين نشده به سبب چيزى كه به گذشتگان شما از آن خشنودى داده است كه عبارت از اعتقادات حقّه در آن مسائل است ، بديهى است اين توجيه به اصول اعتقادى اختصاص دارد نه به مسائل فرعى و عملى .