لغات
قطنوا : اقامت گزيدند أشرعت الرّمح : نيزه را به سوى كسى كه قصد زدن او را دارم راست گردانيدم .
استفلّهم : از آنها خواست پراكنده شوند و فرار كنند ، و اين را كار خوبى براى آنها جلوه داد فلّ : پراكنده كردن و فرار كردن .
بعدت : با كسر عين نابود شد .
إرتكاس : سرنگونى