فرموده است : و كان من نفسه في شغل . . . تا آخر
آنچه درباره ثمرات عزلت ذكر كرده است .
بايد دانست در مورد اين كه عزلت و گوشه نشينى بهتر است يا معاشرت و آميزش اختلاف است ، گروهى از مشاهير صوفيّه و عرفا مانند ابراهيم بن ادهم ،
سفيان ثورى ، داوود طايى ، فضيل بن عياض ، سليمان خواصّ و بشر حافى عزلت را ترجيح دادهاند و گروهى ديگر مانند شعبى ، ابن ابى ليلى ، هشام بن عروه ، ابن شبرمه ، ابن عيينه و ابن مبارك معاشرت و اختلاط با مردم را برتر دانستهاند ، دسته نخست به دلايلى از عقل و نقل استدلال كردهاند ، امّا دليل نقل ، گفتار پيامبر اكرم ( ص ) به عبد اللّه بن عامر جهنى است هنگامى كه از آن حضرت پرسيد : راه رستگارى چيست ؟ در پاسخ فرمود : اين كه به خانهات بسنده كنى و زبانت را نگه دارى و بر گناهانت گريه كنى ، و به آن حضرت عرض شد : كدام كس بهتر است ؟ فرمود : « مردى كه در يكى از شكافهاى كوه عزلت كند ، و به عبادت پروردگار خويش مشغول باشد و مردم را از شرّ خود رها سازد » و همچنين فرموده است : « او پرهيزگار پاكيزه ناپيدا را دوست مىدارد » و دليل عقل اين است كه در گوشه گيرى فوايد خدا پسندى موجود است كه در معاشرت به دست نمىآيد بهترين فايدهاش اين است كه انسان فراغت مىيابد كه به عبادت پروردگار و ياد
[ 669 ]
او و راز و نياز با وى پردازد و از پادشاه آسمانها و زمين بخواهد اسرارى را در امور دنيا و آخرت بر او منكشف فرمايد ، از اين رو پيامبر خدا ( ص ) تا آن گاه كه به پيامبرى برگزيده شد ، در كوه حرا ، عزلت مىجست و به عبادت خداوند مىپرداخت .
دسته ديگر كه معاشرت و آميزش را برترى دادهاند به قرآن و سنّت استدلال كردهاند ، امّا دليل قرآن گفتار خداوند متعال است كه فرموده است : « فَألّفَ بَيْنَ قُلُوْبِكُمْ فَأصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إخْوَاناً [ 15 ] » و نيز « وَ لاَ تَكُوْنُوا كَالَّذِيْنَ تَفَرَّقُواْ وَ اخْتَلَفُوا [ 16 ] » و آشكار است كه گوشه نشينى و كناره جويى خلاف الفت و دلجويى و موجب تفرقه و پراكندگى است ، دليل اين گروه از سنّت ، گفتار پيامبر اكرم ( ص ) كه فرموده است : هر كس از جماعت هر چند به اندازه يك وجب جدا شود طوق اسلام را از گردن خود برداشته است ، و همچنين نقل شده است كه : مردى به كوه رفته خداوند را در آن جا عبادت مىكرد كسانش او را نزد پيامبر گرامى ( ص ) آوردند ، آن حضرت او را از اين كار منع كرد و به او فرمود : همانا شكيبايى يك روز مسلمانان در يكى از گيرودارهاى جهاد بهتر از چهل سال عبادت است .
من مىگويم استدلال هر دو دسته صحيح است ، ليكن برترى عزلت بر معاشرت يا به عكس به طور مطلق و بىقيد و شرط درست نيست ، بلكه هر كدام بر حسب مصلحت و به مقتضاى وقت درباره بعضى از مردم درست است .
بايد دانست كه اگر كسى بخواهد اهداف پيامبران ( ع ) را در دستورها و تدبيرهاى آنان بداند بايد با شمّهاى از آيينهاى پزشكان آشنا ، و به مقاصدى كه در عبارات مطلق خود دارند اندكى دانا باشد ، زيرا همان گونه كه پزشكان ، بدن را با
[ 15 ] سوره آل عمران ( 3 ) آيه ( 103 ) يعنى : و او ميان دلهاى شما الفت ايجاد كرد و به بركت نعمت او برادر شديد .
[ 16 ] سوره آل عمران ( 3 ) آيه ( 105 ) يعنى : و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند .
[ 670 ]
انواع داروها و چاره جوييها درمان مىكنند تا بر سلامت خود باقى بماند و يا از بيمارى رهايى و صحّت خود را بازيابد همين گونه پيامبران و جانشينان آنان كه پزشكان نفوسند بر انگيخته شدهاند تا بيماريهاى روح مانند نادانى و خويهاى زشت اخلاقى را با آداب و مواعظ و منع ، و زدن و كشتن معالجه كنند ، و همان طور كه پزشك گاهى مىگويد : اين دارو براى فلان بيمارى سودمند است مقصود او سودمند بودن آن براى همه مزاجها نيست بلكه مراد مفيد بودن آن در برخى طبايع است ،
پيامبران و پيشوايان دين ( ع ) نيز هنگامى كه بطور اطلاق مىگويند فلان چيز ، مثلا عزلت و گوشهنشينى مفيد است منظور آنها اين نيست كه اين روش براى همه انسانها سودمند است ، و همان گونه كه پزشك در برخى اوقات دارويى را به يكى از بيماران سفارش مىكند و بهبود او را در آن تشخيص مىدهد كه براى بيمار ديگر آن دارو را زهر كشنده مىداند و براى درمان او از داروى ديگر استفاده مىكند .
پيامبران ( ع ) نيز گاهى برخى از كارها را درمان بعضى از نفوس مىدانند ، و به سفارش آن بسنده مىكنند ، و زمانى پارهاى از امور مانند گوشهگيرى را درمان بعضى از نفوس مىشناسند و برخى از مردم را به آن تشويق مىكنند ، در حالى كه همين معالجه را نسبت به گروهى ديگر زيانبار دانسته ، به ضدّ آن دستور مىدهند مانند سفارشهايى كه درباره لزوم معاشرت و آميزش شده است و آنچه به نظر مىرسد اين است كه آنان گوشهگيرى را بيشتر براى كسانى جايز مىشمارند كه قواى نظرى و عملى آنها به مرتبهاى از كمال رسيده كه آنان را از معاشرت با بسيارى از مردم بىنياز ساخته است ، زيرا علوم و اخلاق و بيشتر كمالات انسانى تنها از راه آميزش با ديگران به دست مىآيد ، بويژه اگر كسى كه مكلّف به گوشهگيرى و اختيار عزلت است عايلهاى نداشته باشد تا براى زندگى آنان ناگزير باشد به كسب و كار بپردازد ، امّا معاشرت و گردهمايى را بيشتر از اين نظر سفارش كردهاند كه از طريق محبّت ، ميان مردم الفت و اتّحاد برقرار شود ، و اتّحاد نيز دو فايده كلّى و عمده دارد ، اوّل حفظ اساس دين و تقويت آن به وسيله جهاد .
[ 671 ]
دوّم تحصيل كمالاتى كه نظام امور ، و سعادت انسان در دنيا و آخرت بر آنها استوار است ، و چنان كه گفته شد بيشتر علوم و اخلاق و كمالات از راه معاشرت و آميزش با مردم به دست مىآيد . و توفيق با خداست .
[ 672 ]