فرموده است : حتّى يعرف ما أنكر و ينكر ما عرف .
اين بيان به آثار و نتايجى اشاره دارد كه نارسايى و ناآگاهى او به بار مىآورد ، و آن عبارت از درهم ريختگى فكر ، و صدور حكم ، بدون داشتن بينش لازم مىباشد ، گاهى مىپندارد چيزى را كه انكار كرده و نمىشناسد كاملا به حقيقت آن دانا و آگاه است ، و زمانى ديگر آنچه را مىشناخته و حكم به صحّت آن داده بر اثر خيالى كه در او پديد آمده انكار مىكند .
سپس امير مؤمنان ( ع ) مردم را به دو دسته تقسيم مىكند ، دستهاى كه پيرو شريعتند ، شرعة يعنى راه و روش ، و مراد از آن راه دين است و دسته ديگر بدعتگذارند ، اين دسته براى آنچه از پيش خود پديد آوردهاند ، هيچ گونه دليل قابل اعتمادى از كتاب خدا و سنّت ندارند ، و هيچ پرتوى از برهان كه بتواند در ظلمات جهل راهنما و رهگشا باشد به همراه آنها نيست ، تقسيم مردم به اين دو دسته براى اين است كه شنوندگان به گروهى كه برترى دارند بپيوندند .