فرموده است : من لم ينفعه . . . تا من أمامه .
سخنى حقّ و درست است ، زيرا انسان در آغاز پيدايش از هر گونه علم و دانشى تهى است ، و آنچه باعث آفرينش اعضا و جوارح براى او شده اين است كه بتواند به وسيله آنها صور محسوسات و معانى آنها را دقّت و بررسى كند و به روابط مثبت و منفىّ يا به موارد اشتراك و اختلافى كه ميان اشيا وجود دارد آشنا گردد و براى او تجربه حاصل شود ، و ديگر علوم ضرورى و اكتسابى را بداند و فرا گيرد .
فمن لم ينتفع بالبلاء يعنى كسى كه از آزمونها و تجربهها سود نبرد ، ( اين سخن اشاره است به اين كه بايد از امور عبرت گرفت و در آنها انديشيد ) و از گرفتاريها و رنجها و تحمّل سختيها چيزى نياموزد ، پيداست كه پند و اندرز نيز فايدهاى به او نمىرساند ، زيرا پندها و موعظهها نتيجه دقّت در امور و ملاحظه تجلّى آيات الهى در آنهاست و آشكار است كه هرگز فرع بدون اصل حاصل نمىشود و چنين انسانى از تكميل نفس خود عاجز و از تشخيص مصالح خويش ناتوان است ،
احتمال دارد كه مراد از عظة پند گرفتن نباشد بلكه مطلق پند و اندرز باشد ، در اين صورت نيز روشن است كه پند و موعظه به او فايدهاى نمىرساند ، زيرا گرفتاريها و رويدادها بيش از هر چيز نفس را متأثّر و متوجّه مىسازد و اگر كسى از شدايد و گرفتاريها عبرت نياموزد و تجربهاى نيندوزد به طريق اولى از وعظ و اندرز سودى نخواهد برد .
[ 662 ]