فرموده است : و قد جرّبتم الامور و ضرّستموها . . . تا الأمر الواضح .
اين سخنان به طرق تحصيل علم و آگاهى ، و منابع اخذ آن اشاره دارد ،
رابطه آن با سخنان پيش اين است كه چون امور را به خوبى تجربه كردهاند ، و از سرگذشت و فرجام كار گذشتگان خود پند گرفتهاند ، و مثلها براى آنها زده شده است ، و به امرى روشن كه همان دين و طريقه آن است فراخوانده شدهاند ، ناگزير نفوس آنها براى دانستن احكام شرع و مقاصد آن از كتاب و سنت و روش پيامبر اكرم ( ص ) مجهّز شده و بدعتهايى كه پس از اين پديد آمده بر آنان پوشيده نيست ،
و مىدانند كه هر بدعتى در دين حرام است چه رسد به اين كه بتوان حكمى را كه
[ 661 ]
صريح نصّ و مطابق سنّت ، قطعى و مسلّم است به وسيله آن از ميان برد ، لذا كسى از اين موعظهها و مثلها و دعوتهايى كه در امر دين مىشود ناشنواست كه به شدّت كر باشد ، أصمّ به كسى گويند كه سخت كر باشد ، و عبارت لا يصمّ . . . إلاّ أصمّ از قبيل اين است كه گفته مىشود : لا يجهل بهذا الأمر إلاّ جاهل يعنى : كسى اين امر را نمىداند كه سخت نادان باشد ، معناى لا يعمى عنه إلاّ أعمى نيز همين گونه است يعنى : ديده دل هيچ كس از آن كور نيست جز كسى كه چشم باطنش سخت كور شده باشد .