فرموده است : إلاّ ما حفظ اللّه .
اين جمله مستثناى المهلكات است يعنى مگر آنچه خداوند حفظ كند و انسان را از دچار شدن به اين مهلكات باز دارد ، زيرا مهلكات يا اعمالى كه موجب نابودى و هلاكت انسان است تنها دامنگير كسى مىشود كه آنها را به جاى آورد ، امّا مشبّهات عبارت از چيزهايى است كه شبيه سنّت است ليكن سنّت و سيرت رسول اكرم ( ص ) نيست ، در برخى نسخهها به جاى مشبّهات مشتبهات يعنى آنچه مايه اشتباه و التباس گردد نقل شده است ، مراد از عبارت سلطان اللّه سلطه و قدرت اسلام است و منظور از آن سلطان دين اللّه است كه مضاف ( دين ) حذف شده است و ممكن است مقصود آن حضرت نفس نفيس خودش باشد ، زيرا او جانشين خداوند در روى زمين است ، و براى بيان اين كه حكومت و قدرت او ،
سلطنت حقّ و مظهر عزّت و شوكت خداوند است واژه سلطان به اللّه اضافه شده است ، و اين روشن است كه پيروى از حكومت حقّ مايه توانمندى و مصونيّت از گناه است ، زيرا كسى كه پيروان حقّ را در حالى كه شمار آنها اندك بوده در برابر دشمنان بسيار يارى داده زنده جاويد است ، و اكنون با اين كثرت عدد اگر او را خالصانه فرمانبردارى و از حكومت او پيروى كنند هر چه بيشتر و شايستهتر آنان را يارى و پيروزى خواهد داد ، از اين رو فرموده است : فأعطوه طاعتكم غير ملوّمة يعنى خداوند را آن چنان فرمانبردارى و بندگى كنيد كه به سبب آلودگى به نفاق و ريا مستوجب سرزنش و نكوهش نباشيد و پس از آن فرموده است : و لا مستكره بها يعنى طاعت و عبادت شما از روى بىميلى و اجبار نباشد ، به جاى عبارت غير ملوم غير ملويّة نيز روايت شده است ، يعنى طاعت شما كژ و نادرست نباشد . پس از
[ 593 ]
اين امير مؤمنان ( ع ) آنان را بيم مىدهد كه اگر فرمانبردارى نكنيد خداوند قدرت و حكومت اسلام را از شما خواهد گرفت ، و هرگز به شما باز نمىگرداند تا اين كه آن را به جاى ديگر منتقل ، و در ميان كسانى غير از شما مستقرّ سازد ، منظور آن حضرت از اين سخن امر خلافت است ، بايد دانست كه اگر در جمله حتّى يأرز الأمر إلى غيركم واژه حتّى و آنچه پس از آن آمده غايت و نهايت نقل سلطنت حقّ از آنها دانسته شود برگشت و استقرار دوباره آن چنان كه گفته شد از عبارت فهميده نمىشود ، ليكن اگر حتّى را غايت و پايان عدم انتقال حكومت حقّه اسلام به آنان بدانيم ، برگشت آن را به آنان مىتوان از سخن دريافت .
اگر گفته شود : چرا امام ( ع ) فرموده است : پس از آن حكومت اسلام هرگز به آنان باز نخواهد گشت ، در حالى كه با پديد آمدن دولت عبّاسى حكومت به آنان بازگشته است ؟
اين پرسش را مىتوان به چند گونه پاسخ داد :
1 گروهى كه در اين گفتار طرف خطاب آن حضرت و از اصحاب و ياران او بشمارند هرگز دولت و قدرت به آنها باز نگشته است ، زيرا پس از انقضاى حكومت بنى اميّه هيچ يك از اينها زنده نمانده بود ، و پس از آن هم در هيچ موقع قدرت به كسانى از فرزندان اينها منتقل نشده است .
2 سخن امير مؤمنان ( ع ) مقيّد به واژه حتّى است كه به اصطلاح نحويان براى غايت و نهايت مىآيد ، و فرموده است قدرت و حكومت اسلام هرگز به شما باز نمىگردد تا اين كه به گروه ديگرى منتقل گردد ، چنان كه قضيّه به همين صورت واقع شد ، و حكومت از دست آنها بيرون رفت و به چنگ بنى اميّه افتاد .
3 برخى از شارحان گفتهاند ، گفتار امام ( ع ) كه « حكومت هرگز به شما باز نمىگردد تا اين كه . . . » به دنبال اين شرط است : « اگر خدا را فرمانبردار نباشيد » ، و چون اين شرط واقع نشده و بسيارى از مسلمانان بدون آلودگى به ريا و نفاق و بىاكراه و اجبار خداوند را بندگى و فرمانبردارى كردهاند ، حكومت به
[ 594 ]
آنها باز گشته است .
4 گروهى گفتهاند : واژه ابدا براى مبالغه آمده است ، چنان كه به بدهكارى كه وام خود را نمىپردازد گفته مىشود : لأحبسنّك أبدا يعنى تو را براى هميشه زندانى خواهم كرد .
بارى مراد از قومى كه خلافت در كنار آنها قرار خواهد گرفت ، بنى اميّه است چنان كه رويدادها به همين نحو اتّفاق ، و اين امر به دست آنها افتاد .