ترجمه
« اگر با ديده دل خويش به آنچه درباره بهشت برايت گفته شده است بنگرى ، نفس تو از شهوتها و لذّتها و ديدنيهاى بديع و فريباى دنيا دلزده
[ 569 ]
مىشود و انديشهات مدهوش به هم خوردن شاخسارهاى درختانى مىگردد كه ريشههاى آنها در تپههايى از مشك بر كنار جويبارهاى بهشت پنهان گشته ، و بر خوشههاى مرواريد تازه كه بر شاخههاى كوچك و بزرگ آن آويزان است ، و پيدايش ميوههاى گوناگون كه از درون غلافهاى خود سر بيرون كرده و بىهيچ رنجى به دلخواه در دسترس قرار مىگيرد واله و دلباخته مىشوى ،
كسانى كه به بهشت در مىآيند بر آستانه كاخهاى آن ( جامهاى ) عسل مصفّا و آشاميدنيهاى روح افزا به دور آنها به گردش در مىآيد ، اينها گروهى هستند كه كرامت و بخشش آلهى ، پيوسته شامل حال آنهاست ، تا آن گاه كه به سراى جاويد در آيند و از رنج سفرها و زحمت نقل و انتقالها آسوده شوند .
پس اى شنونده اگر دل را به ياد ديدنيها و مناظر دلربايى كه در آن جا به تو رو مىآورد مشغول بدارى ، از شوق وصول به آنها جان از تن تهى خواهى كرد ، و براى رسيدن به آنها از اين جا با شتاب به ديار مردگان و همسايگى آنان خواهى شتافت ، خداوند به لطف و رحمت خويش ما و شما را از آنانى قرار دهد كه براى رسيدن به سر منزل نيكان از دل و جان مىكوشند . »