فرموده است : فلقد أضحكني ألدّهر بعد إبكائه .
اين سخن اشاره به محروميّت آن حضرت از خلافت در گذشته است ، و خنده آن حضرت پس از سپرى شدن آن واقعه ناشى از شگفتى او از گردشهاى روزگار و وقوع اين اوضاع و احوال است ، پس از اين فرموده است : تعجّبى نيست ، يعنى اين امر بزرگتر از اين است كه در برابر آن اظهار شگفتى شود ، و در برابر عظمت و اهميّت اين رويداد فرموده است اى واى حادثهاى است كه شگفتى را به آخر مىرساند ، و اين حالت نفسانى را به كلّى از ميان مىبرد آن چنان كه گويى اصلا شگفتى در عالم وجود ندارد ، و اين سخن از باب اغراق و مبالغه است ، چنان كه ابن هانى گفته است :
قد سرت في الميدان يوم طرادهم
فعجبت حتّى كدت لا أتعجّب [ 4 ]
و هم ممكن است منظور آن حضرت كه فرموده است : و لا غزو و اللّه اين باشد كه به خدا سوگند اگر انسان به حقيقت دنيا و دگرگونى اوضاع آن بنگرد هيچ تعجّبى نيست ، و آنچه پس از اين فرموده كه : فياله ( يعنى اى واى از اين ) از سرگرفتن سخن درباره عظمت رويداد گذشته باشد ، گفتار آن حضرت كه اين اتّفاق كژيها را افزون مىكند روشن است ، زيرا هر كس از دين دورى گيرد به سبب وجود او كژيها و انحرافها افزوده مىگردد .
[ 4 ] يعنى : به ميدان رزم آنها رفته بودم در آن روز كه رانده و منهزم شدند پس در شگفت شدم تا آن جا كه ديگر نزديك است شگفتى نكنم .
[ 540 ]