لغات
وضين : تنگ زين شتر يا اسب ذمامة : به كسر ذال ، حرمت و به جاى اين كلمه ماتّة الصّهر نيز روايت شده است و ماتّة به معناى وسيله وصهر به معناى خويشاوندى است .
نوط : وابستگى أثرة : با حركت حروف ، ويژه خود گردانيدن و براى خود برگزيدن حجرة : با فتح حا يعنى ناحيه و حجرات با فتح و يا سكون جيم جمع آن است قلق : ناآرامى هلمّ : معناى تعال را دارد يعنى بيا مانند آنچه خداوند فرموده است : « هَلُمَّ إلَيْنَا » و
[ 535 ]
گاهى به معناى هات ( بده ) آمده و در اين جا به همين معناست و گاهى هم متعدّى مىشود مانند هلمّوا شهدائكم يعنى گواهان خود را بياوريد .
لا غرو : هيچ شگفتى نيست .
جدح : آميخته كردن و آلوده ساختن وبيىء : وبادار و واگير أود : كژى شرب : بهرهاى از آب