فرموده است : متظاهرة أعلامه .
يعنى : دلايلى كه بر طبيعت و خصلت روزگار ، و چگونگى عمل و رفتار او با مردم در گذشته و حال ، وجود دارد مؤيّد يكديگرند .
اين كه امور مذكور به روزگار نسبت داده شده در صورتى كه فاعل حقيقى خداوند است و چنان كه پيش از اين گفته شد روزگار تنها وسيله تكوين و پيدايش حوادث مىباشد ، بنابر اوهام و انديشههاى عرب است .
پس از اين امام ( ع ) نزديك بودن قيامت را گوشزد و آن را تشبيه مىكند به ساربانى كه شتران را به جلو مىراند و آنان را به حركت و شتاب بر مىانگيزاند ،
از سخنانى كه پيش از اين در اين باره گفته شده كيفيّت اين سوق و حركت و وجه استعاره آن دانسته شده است ، در جمله فكأنّكم بالسّاعة تحدوكم وجه مشابهت ،
شتاب و بر انگيختن است و اين كه ناقههاى شول اختصاص به ذكر داده شده براى اين است كه اين شتران ، سبكبار و از لغزيدن و افتادن مصون بوده و به سختى و شتاب رانده مىشوند .
[ 489 ]
چون امام ( ع ) نزديك بودن رستاخيز را به شنوندگان گوشزد فرموده و تذكّر داده كه قيامت آنان را با شتاب به پيش مىراند ، اينك تأكيد مىكند كه هر كس بايد به اصلاح نفس خويش مشغول باشد ، زيرا هر كس جز به نفس خويش بپردازد ، نمىتواند در تاريكيهاى راه آخرت ، از نور هدايت بر خوردار شود ، بلكه آنچه او از اشتغال به امور دنيا و بهرهبردارى از لذّات آن به دست مىآورد ، پردهها و حجابهايى است كه از حالات مختلف بدن ناشى و عارض جان او مىگردد ، و دانستهايم كه اين حجابها پرده بر ديده باطن مىكشد ، و انسان را از بصيرت و بينش محروم مىسازد ، و ناچار در اين تيرگيها و تاريكيها سرگردان مىشود ، و در ورطهها و مهلكههاى اين راه گرفتار و پريشان مىگردد ، و شياطين و نفس امّاره ، او را به سركشى و طغيان وا مىدارند ، و كردار بد او را در نظرش خوب جلوه مىدهند ، پس از اين امام ( ع ) به غايت و نهايتى كه انسان در پيش روى خود دارد اشاره مىكند ، و بهشت را به آنانى كه در طاعت پيشى جسته ، و دوزخ را به كسانى كه در اين راه كوتاهى كردهاند اختصاص مىدهد ، و چون ذكر بهشت در جذب مردم براى تحصيل آن ، و ذكر دوزخ براى پرهيز از آن كافى است ، لذا ياد بهشت را با فضيلت كوشيدن و پيشى گرفتن و ذكر دوزخ را با صفت زشت كوتاهى و تقصير مقرون داشته است ، تا انگيزه تحصيل هدف عاليتر تقويت شود ، و از آنچه باعث رسيدن به پايانى زشت است بيشتر اجتناب گردد ، ديگر اين كه چون پيشى گرفتن و كوتاهى كردن هر كدام علّت براى رسيدن به دو هدف مذكور است امام ( ع ) با ذكر سبب و علّت هر كدام ، مردم را به طلب يكى و اجتناب از ديگرى هدايت و راهنمايى فرموده است .
سپس آن حضرت دوباره فضيلت تقوا را گوشزد مىكند و براى آن واژه الدّار الحصينة ( سراى استوار ) را استعاره فرموده است ، يعنى هر كس به آن تحصّن جويد نيرومند مىگردد ، زيرا تقوا نفس را در حصار مصونيّت خود قرار مىدهد براى اين كه تقوا در دنيا او را از اخلاق ناپسند كه باعث پستى و فرومايگى و افتادن در
[ 490 ]
بسيارى از ورطههاى هلاكت دنيوى است حفظ مىكند ، و در آخرت نيز وى را از آثار و ثمرات اين صفات زشت و ملكات پست كه مستلزم عذاب دردناك الهى است مصون مىدارد ، همچنين آن حضرت به صفت زشت فجور ( آلودگى به گناه ) كه عبارت از نقصان عفّت است اشاره مىكند و براى آن واژه حصن ذليل را استعاره فرموده است ، يعنى فجور سرايى است زبون كه فاقد ايمنى است وجه استعاره اين است كه فجور و تبهكارى مستلزم ارتكاب اعمالى است كه ضدّ تقوا و پرهيزگارى است ، و چون اين واژه در مقابل عفّت قرار دارد لازم است در اين جا تقوا به عفّت و زهد كه جنبه خوب و پسنديده صفت بهيمى و شهوانى انسان است تخصيص و تفسير گردد .
پس از اين امام ( ع ) يكى ديگر از فضيلتهاى تقوا را بيان مىكند كه آن قطع كننده و بر كننده نيش زهرآلود گناهان است ، واژه حمة براى خطاها و گناهان استعاره شده ، زيرا همان گونه كه نيش كژدم يا زهر آن موجب اذيّت و آزار است گناهان نيز در آخرت موجب شكنجه و عذاب است ، برخى حمة را با تشديد نقل كردهاند كه در اين صورت مراد شدّت و سختى گناهان است ، زيرا در تعبير حمّة الحرّ مراد شدّت گرماست اين كه تقوا نيش زهرآگين سختى و بدبختى گناهان را قطع ، و آثار آن را محو مىكند روشن است و نيازى به توضيح و تفسير ندارد .
امام ( ع ) پس از آن كه تقوا و پرهيزگارى را بركننده و از بيخ برآرنده مادّه و ريشه گناهان معرّفى فرموده از نظر اين كه تقوا موجب اصلاح قواى عملى انسان است به صفت يقين كه موجب اصلاح قواى نظرى و سبب وصول به هدف نهايى و عاليترين مقاصد انسانى است اشاره مىفرمايد ، زيرا انسان اگر به وسيله يقين به كمال قواى نظرى ، و به سبب تقوا به اصلاح قواى عملى دست يابد به هدف عالى و مقصد نهايى كه وصول به درجه كمال انسانى است نائل شده است .
سپس آن حضرت شنوندگان را بيم مىدهد كه درباره آنچه نزد آنها عزيزتر و محبوبتر است از خداوند بترسند ، در اين سخن اشاره است به اين كه نفس آدمى
[ 491 ]
داراى مراتب متعدّد است ، به اعتبارى مطمئنّه ، و به اعتبار ديگر امّاره ، و در مرحلهاى لوّامه است ، همچنين از نظر عاقله و از نظر ديگر شهويّه و در مرحلهاى غضبيّه است ، و در اين جا اشاره به مراتب سه گانه اخير است كه گراميترين آنها نفس عاقله است ، زيرا همين نفس عاقله است كه پس از مرگ نيز باقى و پايدار مىماند ، و مستحقّ ثواب يا عقاب مىگردد و درباره آن توصيه و سفارش شده است ، و مقصود از اين هشدار اين است كه انسان نفس خود را كاملا از آنچه موجب هلاكت او در آخرت مىگردد حفظ كند ، و اين به وسيله استقامت در دين خدا و سلوك در راه او ميسّر مىگردد ، از اين رو فرموده است : خداوند راه حقّ را براى شما آشكار و گذرگاههاى آن را برايتان بيان كرده است ، در برخى از نسخهها أنار طرقه نقل شده است يعنى با آيات و انذارهاى خود راههاى آن را روشن كرده است .
پس از اين امام ( ع ) به پايان و نتيجه راه حقّ و باطل اشاره كرده و فرموده است : پايان كار يا بد بختى دائمى و يا سعادت هميشگى است ، و سپس براى بار ديگر تشويق مىكند كه توشه آخرت برگيرند و پيش از اين بيان فرموده بود كه توشه آخرت تقوا و پرهيزگارى است چنان كه خداوند متعال فرموده است : « وَ تَزَوَّدُوْا فَإنَّ خَيْرَ الزَّادِ الْتَّقْوىَ [ 2 ] » ، مراد از ايّام بقا دوران پس از مرگ است ، اين كه فرموده است :
قد دللتم على الزّاد آيهاى است كه خداوند در آن مردم را به چگونگى توشه آخرت دلالت ، و به كوچ كردن و شتافتن امر كرده است ، و آن آيه شريفه « سَارِعُوْا إلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبّكم وَ جَنَّةٍ . . . [ 3 ] » مىباشد ، همچنين آيه « فَفِرُّواْ الَى اللّه [ 4 ] » است ، ليكن بطور كلّى همه اوامرى كه درباره اعراض از دنيا و دورى جستن از آن است مستلزم ترغيب مردم به وارستگى و دل از دنيا كندن است ، زيرا منظور از كوچ
[ 2 ] سوره بقره ( 2 ) آيه ( 197 ) يعنى : توشه بر گيريد كه بهترين توشه ( راه آخرت ) پرهيزگارى است .
[ 3 ] سوره آل عمران ( 3 ) آيه ( 133 ) يعنى : به سوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى . . . بشتابيد .
[ 4 ] سوره ذاريات ( 51 ) آيه ( 50 ) يعنى : پس به سوى خداوند بگريزيد .
[ 492 ]
كردن در اين جا طىّ درجات معرفت و عمل در راه خدا و سلوك در صراط مستقيم است ، و ممكن است مراد از حثثتم على المسير ( بر كوچ كردن ترغيب شدهايد ) ترغيب شب و روز باشد كه با از پى هم در آمدن خود عمرها را مىگذرانند و انسان را به سوى مقصد مىرانند ، آنها در اين كار با شور و شوق و سرسختى عمل مىكنند و بر يكديگر سبقت مىگيرند ، از اين رو لازم است با توجّه و هشيارى به اين كه شب و روز آنان را به سوى آخرت سوق مىدهد براى آن جا زاد و توشه فراهم كنند .