ترجمه
« ستايش ويژه خداوندى است كه آفريدگانش را دليل هستى خويش گردانيده ، و حدوث آنها را نشان ازليّت خود قرار داده ، و مشابهت آنها را با يكديگر دليل اين ساخته كه او را هيچ شبيه و مانندى نيست ، حواسّ بشرى نمىتواند ذات او را ادراك كند . و هيچ حايلى نمىتواند مانع پيدايى او گردد ، براى اين كه ميان آفريننده و آفريده شده ، و محدود كننده و محدود شونده ، و پروردگار و پرورده دو گانگى و تفاوت است .
[ 420 ]
او يگانه است نه به وحدت عددى ، آفريننده است نه با حركت و تحمّل زحمت ، شنواست نه با ابزار گوش ، بيناست نه با گردش چشم ، حاضر است نه با تماسّ و ملاقات ، جداست نه با دورى و فاصله ، پيداست نه با ديدن چشم ظاهر ، پنهان است نه به سبب خردى و لطافت ، از همه چيز جداست چون بر همه اشيا غلبه و قدرت دارد ، و همه چيز از او جداست چون همه اشيا در برابر او فروتنى و به سوى او رجوع دارند ، هر كس او را به صفت آفريدگان توصيف كند برايش حدّ قائل شده ، و كسى كه او را محدود كند او را بر شمرده ، و كسى كه او را بر شمارد جاودانگى او را انكار كرده است . و هر كس بپرسد او چگونه است ؟ توصيفش را خواسته و هر كه بگويد كجاست ؟ او را در مكان قرار داده است ، عالم بوده در آن هنگام كه معلومى نبوده ، پروردگار بوده در آن زمان كه پروردهاى وجود نداشته ، قادر و توانا بوده پيش از آن كه مقدورى آفريده شده باشد . »