فرموده است : لم يمنّوا .
اين جمله جواب شرطى است كه در إذا خلو لق الأجل مىباشد ، و درباره ضمير يمنّوا يكى از شارحان گفته است : كه به عارفان و خداشناسانى برگشت دارد كه در خطبه پيش ، از آنان سخن گفته شده است ، در اين جا مىفرمايد :
هنگامى كه دستهاى كه ذكر آنها گذشت در برابر گروه ستمگر و سركش ، تسليم شوند ، و از جنگ با آنها كنارهگيرى كرده ، فتنه آنها را وسيله آسايش و استراحت خود قرار دهند ، خداوند متعال گروهى را كه به حكمت خود مخصوص گردانيده ،
و به علوم خود آگاه ساخته بر مىانگيزاند ، اينان به پا مىخيزند و شكيبايى خود را در راه اجراى فرمان خداوند ، بر او منّت نمىگذارند ، به جاى بالصّبر ، بالنّصر نيز روايت شده است ، يعنى پيروزى براى خدا را بر او منّت قرار ندادند و فداكارى و از جان گذشتگى خود را در راه حقّ بزرگ نشمردند ، تا اين كه قضا و قدر الهى با پايان يافتن دوران اين گروه ستمكار ، و بر طرف شدن اين بلاى فراگير موافق شد ،
از اين پس اين خداشناسان بينش خود را بر شمشيرهايشان حمل كردند ، در اين سخن نكته لطيفى است كه عبارت است از اين كه آنها عقايد قلبى خود را براى مردم آشكار كردند ، و به همراه شمشيرهاى برهنه خود ، پرده از روى اعتقادات خويش برداشتند ، و اين كار آنها مانند اين است كه بصيرت و بينش خود را بر شمشيرهايشان حمل كردهاند ، و همان گونه كه شمشير برهنه از ديد كسى پوشيده نيست ، اعتقاد و بينش آنها نيز در نهايت پيدايى و ظهور است ، برخى گفتهاند بصائر جمع بصيرت ، و به معناى خون است ، و مراد اين است كه در صدد انتقام برآمده و خونهايى را كه گروه ستمكار و سركش به ناحقّ ريختهاند خونخواهى مىكنند ، و مانند اين است كه مطالبه خونهاى مظلومان بر شمشيرهاى آنها كه براى
[ 399 ]
جنگ از نيام بيرون آمده ، حمل شده است ، مقصود از واعظهم امام قائم ( ع ) است .
اين نيز محتمل است كه منظور از ضمير جمع در يمنّوا و ما بعد آن گروهى باشد كه در قبال اين فتنه و آشوبها كنارهگيرى و آسودگى را اختيار كرده ، و از جنگ با آشوبگران دست باز داشتند ، زيرا از اين جهت راه تسليم را در پيش گرفته و از جنگ خوددارى كردند كه به آنها اجازه قيام داده نشده بود ، و به سبب عدم حضور ولىّ امر و قائم بحقّ ، توان مقاومت در برابر ستمگران را نداشتند ، و هم در آن هنگام كه در برابر اوضاع ، روش مسالمت در پيش گرفتند و شكيبائى مىكردند ، از مشاهده منكرات رنج مىبردند و دلهاى آنها در سوز و گداز بود ، و اگر پشتيبان و پناهى مىداشتند در راه نصرت حق بذل جان را مهمّ نمىشمردند ، تا بالأخره فرمان خداوند براى قطع مدّت بلا و به سر آمدن دوران اين گروه ستم پيشه فرا مىرسد ، و كسى كه براى يارى حقّ قيام مىكند و مردم را به سوى آن مىخواند ظاهر مىگردد ، در اين هنگام اين مردم اعتقادات درونى خود را بر شمشيرهايشان حمل و آشكار كرده ، و به فرمان كسى كه در ميان آنها ظاهر شده و پند دهنده و ترساننده آنها و مبلّغ حقّ است ، براى اجراى اوامر پروردگار قيام مىكنند . در اين توجيه ضمير لم يمنّوا به نزديكترين مرجع كه قوم در جمله پيش است برگشت دارد .