ترجمه
« همچون شتران نوزاييده كه به سوى نوزادهاى خود مىشتابند ، به سوى من رو آورديد ، و پى در پى مىگفتيد بيعت ، بيعت من دستم را بستم و شما آن را گشوديد ، دستم را واپس كشيدم شما آن را به سوى خود كشيديد .
بار پروردگارا آن دو ( طلحه و زبير ) قطع رحم كرده از من بريدند ، و به من ستم كردند ، و بيعت خود را با من شكستند ، و مردم را بر من شوراندند ، پس بگسلان آنچه را بر ضدّ من مىبندند ، و سست گردان آنچه را عليه من استوار مىكنند در آنچه آرزو كردهاند و براى آن مىكوشند بدى و ناكامى را به آنها بنما ، پيش از جنگ از آنها خواستم به بيعت خود باز گردند ، و از آن پيش كه كار به كارزار انجامد انتظار آنها را كشيدم ، امّا آنها نعمت را ناديده گرفتند و عافيت را نپذيرفتند . »