فرموده است : إنّك متى تسر تا آخر خطبه
مبتنى است بر رأى آن حضرت و خلاصه اين مشورت كه عبارت است از عدم صلاحديد آن بزرگوار به اين كه عمر شخصا از مركز خلافت بيرون رود و همراه لشكريان رهسپار جنگ با روميان شود . دليل اين رأى اين كه ممكن است در برخورد با دشمن دچار مصيبت و شكست گردد ، و چون او امروز تكيهگاه مسلمانانى است كه به او پناه مىبرند ، و در صورت وقوع نابودى و شكست وى ، براى آنان پايگاه استوارى كه به دور آن گردآيند ، و مركز قدرتى كه بدان اعتماد كنند باقى نمىماند ، لذا تذكّر مىدهد كه يكى از دلير مردان را كه به شجاعت و دلاورى شناخته شده ، و سابقه فراوانى در نبرد و پيكار داشته ، و از تجربه و بينش در اين كار برخوردار باشد ، به جاى خود روانه جنگ كند ، و معناى اين كه أهل البلاء را با او همراه سازد اين است كه كسانى را كه در اخلاص و خيرانديشى آنها ترديدى نيست ، و در جنگها آزموده و صاحب تجربهاند به همراهى او گسيل دارد ، سپس امام ( ع ) از بيانات خود
دادهاند وعده مىدهد كه آنها را قطعا خليفه روى زمين خواهد كرد همان گونه كه پيشينيان را خلافت روى زمين بخشيد و دينى را كه براى آنها پسنديده تمكين و تسلّط دهد و ترس و بيم آنها را به امنيّت و آرامش مبدّل گرداند .
[ 2 ] تمثيل در اصطلاح منطق داراى چهار ركن بدين قرار است : 1 اصل 2 فرع 3 جامع يا علّت 4 حكم . منطق مظفّر ( مترجم )
[ 299 ]
نتيجهگيرى مىكند ، و مىفرمايد : اگر خداوند مسلمانان را پيروز كند اين همان است كه آرزوى توست ، و اگر پيشآمد به گونه ديگرى باشد ، يعنى شكست و ناكامى پيش آيد ، او براى مسلمانان همچنان پشتوانهاى است كه بدو اعتماد مىكنند ، و پناهگاهى است كه به او آرامش خواهند يافت .
[ 300 ]