ترجمه
« گويا قومى را مىنگرم كه چهرههاشان به نظر مانند سپرى است كه بر آن پوستى دوخته و پينه زده باشند ، جامههاى ديبا و ابريشمين مىپوشند و اسبهاى اصيل يدك مىكشند ، در آن جا كشتارى سخت روى مىدهد به گونهاى كه زخميها از روى كشتهها عبور مىكنند و فراريان كمتر از اسيرانند .
در اين هنگام يكى از يارانش گفت اى امير مؤمنان مگر علم غيب به تو داده شده است ؟ امام ( ع ) خنديد ، و در پاسخ آن مرد كه از قبيله كلب بود فرمود :
اى برادر كلبى آنچه گفتم علم غيب نيست بلكه از صاحب دانشى فرا گرفته شده است ، علم غيب دانستن زمان قيامت ، و آن چيزهايى است كه خداوند سبحان در قرآن بر شمرده است : « اِنّ اللّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ . . . » [ 1 ] همچنين خداوند آنچه را در رحم مادران است مىداند كه پسر است يا دختر ،
زشت است يا زيبا ، جوانمرد است يا بخيل ، بدبخت است يا نيكبخت ، هيزم جهنّم است يا يار و همنشين پيامبران ، اينها علم غيبى است كه جز خداوند كسى آنها را نمىداند امّا آنچه جز اينهاست دانشى است كه جز خداوند آن را به پيامبرش آموخته ، و او هم به من تعليم داده است ، و برايم دعا فرمود كه سينهام آن را نگه دارد ، و اندرونم را از آن پر سازد . »