ترجمه
هنگامى كه به آن حضرت اعتراض كردند كه چرا عطايا را به تساوى تقسيم مىكند اين سخنان را ايراد فرموده است :
« آيا به من دستور مىدهيد كه با ستم به كسى كه فرمانرواى او شدهام پيروزى به دست آورم ؟ به خدا سوگند تا روزگار افسانه بقا مىسرايد و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مىكنند ، دست به چنين كارى نمىزنم ، به
[ 239 ]
راستى اگر اين مال هم از آن خود من بود آن را به مساوات ميان مردم پخش مىكردم چه رسد به اين كه مال خداست .
آگاه باشيد بخشش مال به كسى كه مستحقّ آن نيست اسراف و تبذير است ، اين كار ، آدمى را در دنيا سربلند ولى در آخرت سرافكنده و پست مىگرداند ، او را در نزد مردم محترم و گرامى مىكند امّا در نزد خدا خوار و زبون مىسازد ، هر كس مالش را جز در راه خشنودى خداوند صرف كند و به غير اهل آن دهد خداوند او را از سپاس آنان بىبهره مىگرداند و دوستى آنها را نصيب غير او مىسازد ، و اگر روزى پاى او بلغزد و به كمك آنان نيازمند شود آنها بدترين يار و سرزنش كنندهترين دوست مىباشند . »