شرح
امام ( ع ) اين خطبه را پس از شنيدن رأى حكمين و فريب خوردن ابو موسى به وسيله عمرو بن عاص ايراد فرموده است .
اين خطبه از آغاز تا جمله . . . أولاهم به پاسخ آن حضرت به خوارج درباره شبهه حكميّت است و اين كه چرا پس از رضايت دادن به آن فرمان جنگ داده است . شبهه خوارج اين بود كه مىگفتند : تو به داورى آن دو تن در اين امر رضايت دادى و پيمان بستى ، و هر كس به كارى رضايت داد و پيمان بست ، نمىتواند نقض عهد كند و پيمان را بشكند ، از اين رو امام ( ع ) با بيان إنّا لم نحكّم الرّجال ،
و إنّما حكّمنا القرآن صغراى اين شبهه را ردّ مىكند ، يعنى ما مردان را از نظر اين كه رجال امتند به داورى برنگزيديم بلكه قرآن را داور قرار داديم ، ليكن قرآن ناگزير ترجمانى لازم دارد كه مقاصدش را بيان كند ، و اين قوم از ما خواستند كه داورى قرآن را بپذيريم ، و ما گروهى نبوديم كه از حكم قرآن ناخشنود باشيم و روى از آن بگردانيم ، زيرا خداوند در آن دستور داده است كه در امور مورد اختلاف ، از طريق كتاب و سنّت ، به او و پيامبرش ( ص ) رجوع كنيم ، چنان كه
[ 233 ]
فرموده است : « فَإنْ تَنَازَعْتُمْ . . . » پس اگر از روى علم و راستى با كتاب خدا داورى شود ، ما از همه مردم بدان سزاوارتر و به فرمانبردارى از حكم آن شايستهتريم ، و استحقاق ما به اين كه قرآن حقّانيّت ما را تصديق كند از همه بيشتر است ، زيرا خداوند متعال فرموده است : « وَ إنْ طَائفَتَانِ مِنَ المُؤْمِنِينَ . . . تا حَتَّى تَفِىءَ إلَى أمْرِ اللّهِ [ 2 ] » و روشن است كه پس از عقد امامت و بيعت مسلمانان به خلافت با آن بزرگوار ، معاويه و يارانش از باغيانى كه در اين آيه بدانها اشاره شده و از ياغيانى هستند كه بر آن حضرت شوريدهاند ، و بر طبق همين نصّ صريح كتاب خدا و همچنين آياتى كه دلالت بر وجوب وفاى به عهد و پيمان و عقد و ميثاق دارد ،
جنگ با آنها واجب است ، و او برتر از اين است كه جنگ آنها با او واجب شمرده شود ، بنابراين آن داورى كه به سود آنها رأى دهد خطا كار و مخالف كتاب خدا بوده ، و مخالفت با حكم او واجب است .
حال اگر با توجّه به سنّت پيامبر خدا ( ص ) درباره اين اختلاف حكم شود ، به دلائل خويشاوندى ما با پيامبر ( ص ) و عمل به سنّت او از جهت اين كه با كتاب خدا موافقت دارد ، و قول صريح او درباره وجوب پيروى از امام عادل ، ما از همه مردم به او نزديكتر و به اين امر شايستهتريم ، پس اگر داورى به سود ديگرى بر ضدّ ما حكم دهد نيز با سنّت پيامبر ( ص ) مخالفت كرده است ، خلاصه پاسخ اين است كه ما به داورى اين دو مرد خشنودى ندادهايم ، بلكه راضى شدهايم كه اين دو نفر مطابق كتاب خدا حكم كنند و سخنگوى آن باشند ، و آنچه دشمن ، ما را بدان فرا خوانده و از ما خواسته است همين ، حكومت قرآن است ، و چون اين دو با كتاب خدا مخالفت كردهاند ، پذيرش گفتار اينها بر ما واجب نيست .