ترجمه
« اگر آنچه را از شما پوشيده است مانند من مىدانستيد ، يك باره از خانههايتان بيرون آمده سر به كوهها مىنهاديد و بر كردار خويش مىگريستيد ،
و همچون زنان مصيبت ديده بر سر و سينه خود مىزديد ، و اموال خود را بىنگهبان و سرپرست رها مىكرديد ، و هر كدام از شما تنها به خود مىپرداخت ، و به ديگرى توجّه نداشت ، ليكن آنچه را به شما تذكّر داده شده
[ 190 ]
بود فراموش كرديد ، و از آنچه بيم داده شده بوديد ايمنى يافتيد ، از اين رو انديشه شما دچار حيرت و سر درگمى ، و امور شما دستخوش تفرقه و پراكندگى گشت ، به خدا سوگند دوست دارم خداوند ميان من و شما جدايى افكند ، و مرا به كسى كه نسبت به من از شما سزاوارتر است ملحق گرداند ، گروهى كه به خدا سوگند از يمن انديشه و برترى خرد و بردبارى برخوردار و گفتارشان از روى حقّ ، و از هر گونه ظلم و ستم بيزار بودند ، آنهايى كه در اين راه بىهيچ كژى و سستى پيش رفتند ، و با قوّت و شتاب در اين جادّه روشن گام برداشتند ، و به سعادت جاويد دست يافتند ، و از كرامتى والا و گوارا برخوردار شدند .
هان به خدا سوگند ، پسرى از طايفه ثقيف بر شما چيره خواهد شد كه خود پسند و ستمكار بوده و از تكبّر جامه بر زمين مىكشد ، مزارع سر سبز شما را مىخورد ، چربى بدن شما را آب مىكند . اى أبا وذحة بياور آنچه دارى . »