ترجمه
« ستايش ويژه خداوندى است كه حمد را به نعمت ، و نعمت را به شكر پيوند مىدهد . او را بر نعمتهايش ستايش مىكنيم ، همانگونه كه بر بلايش سپاس مىگزاريم ، و از خدا كمك مىجوييم بر نفوسى كه در اجراى دستور خدا سستى مىورزند ، و نسبت به آنچه از آن نهى شدهاند شتاب مىكنند ، و از خدا براى گناهانى كه علمش به آنها احاطه دارد ، و كتابش آنها را بر شمرده آمرزش مىطلبيم ، همان علمى كه نارسايى ندارد ، و همان كتابى كه هيچ چيز را از نظر نينداخته است .
[ 170 ]
به او ايمان مىآوريم مانند ايمان كسى كه ناديدهها را ديده ، و به آنچه به او وعده داده شده آگاه گرديده است ، آن چنان ايمانى كه اخلاص آن ، شرك را بزدايد ، و يقين آن ، شكّ را از ميان بردارد ، شهادت مىدهيم كه هيچ معبودى جز او نيست ، يگانه است و هيچ شريك و انبازى ندارد ، و اين كه محمّد ( ص ) كه درود خداوند بر او و خاندانش باد بنده و فرستاده اوست ، دو شهادتى كه گفتار را بالا مىبرد ، و كردار را بلند مىگرداند ، دو شهادتى كه در كفّه هر ميزانى گذاشته شود سبك نمىشود ، و از كفّه هر ميزانى برداشته شود سنگين نمىگردد .
اى بندگان خدا شما را به پرهيزگارى سفارش مىكنم ، همان چيزى كه هم توشه و زاد و هم ملجأ و پناه است توشهاى كه رهرو را به منزل مىرساند ، و پناهى كه از عذاب آخرت مىرهاند ، كسى كه فريادش از همه رساتر بود آن را دعوت كرد ، و كسى كه شنواتر و حقّ را پذيراتر بود آن را فرا گرفت ، دعوت كنندهاش آن را به گوش همگان رسانيد ، و فراگيرندهاش رستگارى يافت .
اى بندگان خدا تقوا ، دوستان خدا را از ارتكاب حرام باز مىدارد ، و ترس از او را در دلهايشان جا مىدهد ، آن چنان كه آنان را شبها ( براى عبادت ) در بيدارى ، و در روزهاى گرم و سوزان در تشنگى ( روزه ) نگه مىدارد ، آنها با تحمّل رنج ، آسايش آخرت ، و با تشنگى اين جا سيرآبى آن جا را به دست آوردهاند ، مرگ را نزديك شمردند ، و به كار آخرت پرداختند ،
آرزوها را دروغ دانستند ، و پايان زندگى را در نظر گرفتند .
اين دنيا سراى نابودى و رنج ، و جاى دگرگونيها و عبرتهاست ، از فناى روزگار اين است كه پيوسته تيرش در چلّه كمان است و تيرهايش خطا نمىكند ، و زخمهايش درمان نمىپذيرد ، زنده را با خدنگ مرگ ، و تندرست را با تير بيمارى هدف قرار مىدهد ، و نجات يافته را به هلاكت مىكشاند ،
خورندهاى است كه سير نمىشود ، و آشامندهاى است كه تشنگى او فرو نمىنشيند .
از جمله رنجهاى دنيا يكى اين است كه آدمى آنچه را كه نمىخورد و
[ 171 ]
از آن بهرهمند نخواهد شد گرد مىآورد . و بنايى را كه در آن سكنا نخواهد يافت بر پا مىكند ، سپس به پيشگاه الهى مىرود در حالى كه نه مالى با خود برداشته و نه بنايى همراه خويش برده است .
از جمله دگرگونيهاى دنيا اين كه مىبينى كسى كه پيش از اين مورد ترحّم بوده اكنون در معرض رشك و غبطه است ، و كسى كه مورد رشك و غبطه بوده اكنون مستحقّ ترحّم است ، و اين نيست مگر به سبب نعمتى كه از دست رفته و يا بلايى كه نازل گشته است .
از جمله عبرتهاى روزگار اين است كه آدمى هنگامى كه نزديك است به آرزويش دست يابد ناگهان مرگش فرا مىرسد و اميدش را قطع مىكند ، نه آرزويى حاصل مىشود ، و نه آرزومند از چنگ مرگ رهايى مىيابد ، سبحان اللّه چه قدر شادى دنيا فريبنده ، و سير آب بودنش تشنگى زا ، و سايهاش گرما خيز است ، نه آينده را مىتوان جلوگير شد ، و نه گذشته را مىتوان بازگردانيد ، سبحان اللّه چه قدر زندهها به مردهها نزديكند ، براى اين كه بزودى به آنها ملحق مىشوند ، و چه مردهها از زندهها دورند ، براى اين كه مردهها از اينها به كلّى بريدهاند .
بىگمان هيچ چيزى بدتر از بدى نيست مگر كيفر آن ، و هيچ چيزى خوبتر از خوبى نيست جز پاداش آن ، شنيدن همه چيز دنيا بزرگتر از ديدن آن است ، و ديدن همه چيز آخرت بزرگتر از شنيدن آن است ، پس بايد شنيدن ( احوال آخرت ) شما را از ديدن كفايت كند ، و خبر آنچه از ديدهها پنهان است شما را بس باشد ، بدانيد اگر بهره شما از دنيا كم و از آخرت بسيار باشد ،
بهتر است از اين كه از دنيا بيشتر و از آخرت كمتر بهرهمند باشيد ، زيرا بسا مايه اندك كه سودآور است ، و چه بسيارى كه زيانبار است ، كارهايى كه مأمور هستيد انجام دهيد بيشتر از كارهايى است كه مىبايد ترك كنيد ، و آنچه براى شما حلال شده زيادتر است از آنچه بر شما حرام گرديده است ،
پس كم را به خاطر بسيار ، و محدودتر را به خاطر گستردهتر رها كنيد ،
بىشكّ خداوند روزى شما را ضمانت كرده و به كار آخرت مأمور شدهايد ،
[ 172 ]
نبايد طلب آنچه را براى شما تضمين شده ، از آنچه بر شما واجب گشته سزاوارتر بشماريد ، با اين كه سوگند به خدا ، شكّ و ريب به شما رو آورده ، و يقين شما متزلزل گشته بطورى كه گويا طلب آنچه برايتان ضمانت شده بر شما واجب گرديده ، و آنچه بر شما فرض شده از عهدهتان برداشته شده است .
اينك در عمل شتاب كنيد ، و از فرا رسيدن ناگهانى مرگ بترسيد ، زيرا به بازگشت عمر اميدى نيست آن چنان كه به بازگشت رزق اميد هست ، آنچه از روزى امروز از دست رفته اميد است فردا زيادتر از آن به دست آيد ، ليكن آنچه ديروز از عمر گذشته اميدى نيست كه در امروز بازگشت كند ، اميد به آينده ، و نوميدى با گذشته است .
« اتَّقُوْا اللّه حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إلاَّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ » [ 1 ] .