2 دنيا را چنين توصيف فرموده است كه در لابلاى شهوتها قرار گرفته و محفوف به آنهاست ،
و نيز در حديث آمده است كه : حفّت الجنّة بالمكاره ، و حفّت النّار بالشّهوات ، يعنى بهشت ، در ميان ناگواريها ، و آتش در درون شهوتها قرار داده شده است ، برخى از اصحاب تأويل گفتهاند : اين حديث هشدارى است بر اين كه آتش ، همين دنياست ، و محبّت آن پس از جدايى از دنيا عذاب آن است ، من در پاسخ اين توجيه مىگويم كه : چنين معنايى از گفتار امام ( ع ) فهميده نمىشود ،
ليكن در حديث مذكور ممكن است مراد ، آتش غير محسوس باشد كه در اين صورت ، قريب به گفتار اين گروه خواهد بود ، و هم امكان دارد كه منظور همين آتش محسوس باشد ، و بنابر هر دو فرض كوشش در ارضاى تمايلات و شهوات ، و تلاش براى كسب لذّات موجب دخول در آتش ، و استفاده از آنها در حدّ متعادل و شايسته موجب خروج و رهايى از آن خواهد بود ، و چون مانند اين است كه شهوتها و رغبتها دنيا را از هر سو در ميان گرفته و آن را احاطه كردهاند و جز از طريق شهوات ، راهى به سوى آن نيست ، محفوف به شهوات گفته شده است ، منظور از عاجله در جمله تحبّبت بالعاجلة لذّات موجودى است كه به سبب آنها ، دلها به دنيا مايل مىشود و دوستى آن را پيدا مىكند ، از اين رو به زنى كه به مال و جمال خود ، اظهار دوستى و دلربايى مىكند تشبيه ، و واژه تحبّب براى آن استعاره شده است ، جمله راقت بالقليل نيز همين مفاد را دارد ، يعنى با مايه اندك خود ، كه در
[ 151 ]
برابر كالاى آخرت چه از حيث كميّت و چه كيفيّت بسيار ناچيز است ، خودنمايى و دلارايى مىكند ، و به همين معناست آنچه درباره آراستگى دنيا به زيور آرزوهاى دروغ و پوچ فرموده كه همه در واقع باطل و بيهوده بوده و اگر غفلت از سرانجام آنها در ميان نبود ، اين آمال و آرزوها در چشم خواستاران دنيا جلوهاى نداشت .